ترجمه از کوردی:له بیرت بێ یادت باشد! این تو بودی نفس مرا بند آوردی در پیج کوچ این ستاره که تنها خیابانی مانده بود به خانه ی شما ناغافل غرق خون شد چشمان ام اگرچه من چاقو کش هیچ کوچه نبودم جز عشق یادت باشد! من دورترین ستاره ها آتش می زدم چون سیگاری بر لب بلندترین مناره ها و برج های شهر می گذاشتم تا تو از پرسه زدن با یک شاعر لذت ببری یادت باشد! نام «سالن انتظار»...
فهرست اشعار
سفر
خودم را در کوله پشتی ام می گذارمسفر را به کفش هایم می دوزمجاده جای دوری نیست.می روم
جاذبه
ترجمه از کوردیمن مراعات احوال شما را می کنم خانم ! وگرنه! زمین هیچ جاذبه ای ندارد وگرنه!روزی این کره ی زمین را که حالا سال هاست بر گردن من می چرخد منفجر خواهم کرد !مطالب مرتبط:شعرهای منشعر به زبان اصلی:گۆرانیه کانی نیشتمانی به ڕوو
برای امروز و برای تو (شعر از دوست خوب رسول یونان)
اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز می کشم و می میرم
مرگ نه سفری بی باز گشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست
آن موقع که باید دوست بداری!
25/5/1388
شعری از دوست خوبم رسول یونان
پاسبان ها هرگز شاعر نخواهند ماند
من شاعر ترینِ آدم بودمو قتی زمین و بهشتتنها جای حوا و چند فرشته ی نادان بودگندم زهر نوشتن بود و گفتن طعم سیبسفر نام دختری بود که به حوا خیانت کردمهبوط حاصل هم آغوشی حرام من و سفر بودو من آدم شدم؟!هیچ کسمثل من عاشق نبودبه درک من مثل هیچ کس آدم نبودممن آدم و فرشته و شیطان بودنم را به یاد ندارماما بیا و گزینه ی توقف و تقاطع را از این خیابان بر داریممن چراغ ها را روشن نکرده ام که خاموش کنمسرعت این غذای سریع به حجم عاقلانگی ام سُس آگاهی می ریزدو کاشمن «عَلّمَ اسماءَ کُلَّها۱» نبودمچربی این...
خانم پرتقال....
دلم هوای تسبیحات باران و سجاده گشودن پرتقال را می خواهدگمان مبر این انار ِ پاشیده بر کنار و پیشانی خیابانطعم خون را از چشمان دختریاز یاد برده استکتاب های مقدس را فرو بیاور در آغوش امبه اندوه و کوری ِ خفاش ها فکر کنییا از نفس های بریده ی زنی پیردر ضربه ضربه های باتوم هایی سبز و اکنون آغوشی که از نمازِِِ ِ پستان های ات مقدس تر فردا را لبریز پنجره خواهد کردسلام خانم پرتقال !شما شناسنامه ای...
حاملگی سیاست از رییس جمهور
ترجمه ی آخرین شعر کوردی من۱- یا باران..... یا سرزمین..... یا عشق طی کردن راه..۲-یا...۳- حاملگی سیاست از رییس جمهور.....ترجمه ی آخرین شعر کوردی من۱- یا باران..... یا سرزمین..... یا عشق طی کردن راه..۲-یا...۳- حاملگی سیاست از رییس جمهور یا حضرت خیابان!از قامتم صعود کن بلند و درازدراز تر از قامت این دود سیگار رو به سوی سقف اتاقمیا حضرت پنجره!پهن بشکاف بر نفس های آخر دم مرگمپهن....پهن...پهن به پهنای قبر پادشاهان باستان..یا حضرت اتوبوس!لولای زانوانم را ... چرخان بپیچانتا هرچه روده هایم بپیچد در...
با آنان که بالای دیوار نشسته اند
شعری از سید علی صالحینان از سفره وکلمه از کتاب،چراغ از خانه و شکوفه از انار،آب از پیاله و پروانه از پسین،ترانه از کودک و تبسم از لبانمان گرفته اید،با رویاهامان چه می کنید!ما رویا می بینیم و شما دروغ می گویید ...دروغ می گویید که این کوچه، بن بست وآن کبوترپربسته، بی آسمان وصبوری ستاره بی سرانجام است.ما گهواره به دوش...برای خواند متن کامل شعر به ادامه ی مطلب برویدنان از سفره وکلمه از کتاب،چراغ از خانه و شکوفه از انار،آب از پیاله و پروانه از پسین،ترانه از کودک و تبسم از لبانمان گرفته اید،با...
از خوابهای خیس من..
از خواب های خیس ِ من
نارنجی ِ باران
می چکد بر
پیراهن ِ زنی
که قلبش ریتم ِ خیابان را
به هم
می ریزد
طلوع
تنها من و آن ستاره ی صبحگاهی ِ خواب آلود_که از کاروان شب جا مانده_می دانیم طلوع اتفاق خوشایندی نیست.لینک مربوط:شعرهای من