حاملگی سیاست از رییس جمهور
ترجمه ی آخرین شعر کوردی من
۱- یا باران..... یا سرزمین..... یا عشق طی کردن راه..
۲-یا...
۳- حاملگی سیاست از رییس جمهور
.....
ترجمه ی آخرین شعر کوردی من ۱- یا باران..... یا سرزمین..... یا عشق طی کردن راه.. ۲-یا... ۳- حاملگی سیاست از رییس جمهور یا حضرت خیابان! از قامتم صعود کن بلند و دراز دراز تر از قامت این دود سیگار رو به سوی سقف اتاقم یا حضرت پنجره! پهن بشکاف بر نفس های آخر دم مرگم پهن....پهن... پهن به پهنای قبر پادشاهان باستان.. یا حضرت اتوبوس! لولای زانوانم را ... چرخان بپیچان تا هرچه روده هایم بپیچد در هرچه "پیاده رو" و پیاده روی های عاشقان لبالب از دروغ و خطا و خطوط "مترو"های "متروپلیس"های سیاسی..! یا حضرت باران! سال هاست در این شهر ،سیاه بر پنجره هایم می شاشی در سلیطه ای شانه های حامله از زخم ام تو پیامبر کدام خدواندگار فراموش شده ی عشقی؟ رو به پایین در سرم انبان پاره شده ی پوست سگی است که رعد و برق ترین ثانیه های مرگ در آخرین گام های یک کفش در گل و لای باران به جا می گذارد...... یا حضرت سیاست! پدرت در کدام ردیف از سیم خاردارهای اردوگاه های کار.. در عرق ریزان و گرماگرم کدام کوره ی آدم سوزی.. در جلز و ولز کدام تاول مرگ٬ در حلبچه از دود کردن و سوزاندن کدام تار ریش "چه گوارا" و "مامه ریشه۳" از بریدن و دوختن لای پای کدام یک از "الهه"های تاریخ... از کدام رییس جمهور حامله شده ای؟ پی نوشت: ۱- این شعر سه عنوان دارد. یعنی عناوین این شعر خود بخشی از آغاز شعر هستند با همان شماره ها .از سوی دیگر هر کدام از این عناوین می تواند به طور مستقل به عنوان "نام"شعر از سوی خواننده برگزیده شود و اصولا شعر را بعد از عناوین بخواند. ۲-همان طور که دیروز گفتم این شعر را ۴ماه پیش مشغول سرودن اش بودم راستش شاید ادامه هم پیدا می کرد اما وقتی سیاست به دنیای شاعرانه ی من هر روز تجاوز می کند .از این همه تجاوز بالاخره یک بار احتمال حامله شدن هست و جهان و روح من این مدت از سیاست حامله شد و شعر را رها کرده و به بزرگ کردن این طفل حرام مشغول بودم. که خود تجاوز گر(سیاست) ظاهرا آمد و همه ی بازی را یک بار دیگر بر هم زد و ... بگذریم این گونه شد که تمام این مدت به این فکر می کردم که آیا وا قعا من ۴ماه پیش به شیوه ی پیامبران از حامله شدن سیاست خبر داشتم ؟ راستش نمی دانستم که چرا ۴ ماه پیش این شعر را نوشتم. آن موقع ها اصلا روزگارم روزگار نامه نوشتن به هوای جان بود و "شیر نوشیدن از پستان های نابالغ پنجره ای باران شمرده". این گونه شد که ،این روزها رفتم و وبلاگ کوردی ام را گشودم و همین شعر را در آن جا به عنوان اولین شعر٬ قرا دادم و امروز هم ترجمه ی آن را به خوانندگان غیر کوردم تقدیم می کنم. ۳- مامه ریشه :در زبان کوردی به معنای "عمو ریشو" است و نام یکی از پیشمرگه ها مبارز کورد بوده در سلیمانیه ی عراق که افسانه های زیاد در مورد مبارزات حماسی و شجاعت های بی نظیر وی نقل می شود. تا آن جا که من می دانم و ی چریکی معمولی میان همه ی چریک ها بوده و این گونه نبوده که سردسته و فرمانده گروهی باشد. اما شجاعت های شخصی اش باعث شده که نام اش میان نام ها گم نشود. ۴- دوستان کورد زبان ام برای خواندن متن کوردی شعر به این لینک مراجعه کنند: یان باران یان نیشتمان.... لینک مربوط: شعرهای من
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ