فهرست مطالب فارسی

دارم[...] مادرم میشوم

دارم [شبیه] مادرم میشومدیروز یا پریروز بود. از خواب که بیدار شدم. وقتی دست و صورتم را میشستم به سن و سالم فکر کردم و نمیدانم چرا  با آنکه منکه تصاویر زیادی از چهرهی مادرم را به یاد ندارم. احساس کردم دارم شبیه مادرم میشوم. دارم شبیه سن و سال مادرم میشوم. سن و سالی که مادرم من را به دنیا آورد و دو یا سه سال بعد از آن، من را تنها گذاشت. مادرم مُرد و من تمام زنان جهان را از کودکی تا به امروز یک بار زندگی کرده بودم. تمامی زنانی که سن و سالشان شبیه سنی بوده که من ناخودآگاه از مادرم به یاد داشته...

فرهنگ بیگ لایک فیسبوکی و نامه برای تولد یک رییس جمهور محبوب

 نخست اینکه هرکسی حق دارد در هر جامعهای هر عمل و کنشی را که ناقض حقوق و آزادیهای فردی و عمومی دیگران نباشد انجام دهد. بنابراین صرف نوشتن نامهی تبریک تولد برای شخصی نه تنها حقشان است بلکه طبیعی است. طرفداران هر شخص محبوبی ممکن است از این کارها بکنند  به عنوان مثال طرفداران لیدی گاکا، تام کروز یا هر کدام از شخصیتهای محبوب دنیا. از این رو طرفداران « سید محمد خاتمی» نیز که یک شخصیت معروف و محبوب  ایرانی است  که ۱۵ سال پیش رییسجمهور هم بوده است.از سوی دیگر نقد را نمیتوان به کسی...

به کاجها سفارش کردهام

به كاج هاى كوچه    سفارش كرده ام سبز بمانند    تا كسي فكر نكند    من و اين درخت ها   از زمستان اين همه دلتنگى  دق كرده ايم    شاعرها و درخت ها   آبروى اميدوارى جهانيم   هزاران سال است     بى نشانى و ايستاده مى ميريم    اما شما جاى گريه  تنها گاهى  شكوفه ريزان و گاهى برگ ريزان و كاهى واژه ريزان مان را  مى بينيد   به كاج ها سفارش كرده امدر زمستان برايت لبخند بزننديك وقت غصه نخوريكسي از...

در باب اصطلاح مرسوم« ما ایرانیها»

احتمالا مردم جامعهی ایران این واژه را بسیار به کار بردهاند. احتمالا خودش ما یکی از آنها هستید احتمالا خود شما یکی از منتقدین به کار بردن این واژه هستید. احتمالا گاهی میگویید اولا که جمع بندی کردن همه در یک کاسه درست نیست. اصلا علمی نیست. احتمالا به کسی که میگوید « ما ایرانیها» فورا بهش میگویید ببخشید حضرت عالی خودت کجایی هستید؟  اما چرا همهاش میگویند و میگویید و میگوییم ما ایرانی ها. یک دلیل آشنا و کمتر مورد اشاره قرار گرفته اش این است که ایرانی ها غیر از خودشان کسان  دیگر و جوامع...

آموزش به زبان مادری و نه «آموزش زبان مادری»

«ئێمه كه له مهكتهب دهمانخوێند كورد بووینو دهبوو فێره فارسی بباین، مامۆستاكانمان فارس بوون، كه لێدانمان دهخوارد، بهفارسی دهمانخوارد، بهڵام بهكوردی دهگریاین. »ئیبراهیم یونسی------« ما در مدرسه درس میخواندیم. ما کورد بودیم و میبایست فارسی یاد بگیریم، معلمهایمان فارس بودند. وقتی تنبیه میشدیم به فارسی کتک میخوردیم، اما ما کوردی گریه میکردیم».ابراهیم یونسی مترجم نامدار کورد، که احتمالا به دلیل عدم حق آموزش به زبان مادریش، یکی از بزرگترین مترجمان تاریخ ادبیات فارسی هستند، در یادداشت مترجم، بر ترجمهی...

گریه از گلو

اشك رابطه ى مستقيمى با گلوى انسان دارد. به اعتقاد من پزشكان خوب بررسى نكرده اند وگرنه مركز فرماندهى اشك در گلوى انسان است. هرگاه را گلوى آدمى گرفته شد اشك انسان ناخودآگاه جارى مى شود. همان گونه كه چيزى در گلو مى پرد و راه گلو را مى بندد. قدرت دلتنگى اى كه راه گلو را مى گيرد، از حبه قندى كه در گلو مى پرد بيشتر است. چه اگر چيزى در گلو بپرد ممكن است يكي دو قطره اشك در چشم برويد اما وقتى بغض را گلو را گرفت پهناى صورت انسان را اشك فرا مى گيرد. و بغض رابطه ى دقيقى با دلتنگى دارد. دلتنگى يك حالتى است...

عادتهای فراموش نشدنی زندگی در نظامهای فاشیستی

دو زن رو به رويم در مترو نشسته اند. چون بيرون بودند يكى شان احتمالا به دليل سرما، شال اش را روى موهايش كشيده بود. رفتارش كمى هم سرخوش نشان مى داد. ناگهان ميان «كژ شدن و مژ شدن »هايش، شال اش را از روى موهايش برداشت. من براى يك لحظه اين ور و اون ور را پاييدم، كه مأمورى بسيجى اى، چيزى نباشد كه برايشان مشكلى درست كند. همان يك لحظه بود و يادم آمد كه اينجا نيرويى وجود ندارد كه مواظب بدن و پوشش انسان و به ويژه بدن و پوشش زنان باشد. اما اين يادآورى ها خيلى سخت است كه هنوز بعد دوسال با من است. وقتى سوئد...

یادداشتهای یک کورد زبان نفهم در آلمان - یادداشت اول: آلمانی(اروپایی)های کون نشور

بسیاریاز یادداشتهای این مجموعه،خیلی وقت پیش نوشته شده است. اما به دلیل آنکه در تمامی این دوسال منتظر فرصتی بودم که مجموعهیادداشتهای «بریده شدن با گیوتین» را تمام کنم و هرگز آن فرصت دست نداد و از آنجا که تصمیم گرفتهام دیگر هیچ کاری را  به سرآمدن زمان و فرصت و کار دیگری موکول نکنم؛ از امروز که دومین سالگرد ورود من به آلمان است شروع میکنم به منتشر کردن آنها. این یادداشت ها نه به قصد طنز، نه به قصد جلب توجه، بلکه به سبب...

گاهی گلههای عزیزانت رو بشنو و قبول کن

گاهى وقت ها، وقتى يه دوستى، عزيزى، خانواده ات، همسرت، دوست پسرت، دوست دخترت، ازت گله مى كنه، دلگيريه كوچكى داره، بهت نق مى زنه، غُر مى زنه.. هى سعى نكن قانعش كنى كه داره اشتباه مى كنه، هى انواع مشكلات ريز و درشت زندگيت رو براش رديف نكن، هى كوتاهيهاى اون طرف رو بهش يادآورى نكن و بهش نگو ولى خودت هم اينجورى و اونجورى، كه مثلا راه گله ى اون رو ببندى و بهش بفهمونى كه تو اونقدرها بد نيستى و اونم اونقدرها خوب نيست. كمى سكوت کن . به گله هاش گوش كن و بعد خيلى آروم و از ته دل بهش بگو: باشه عزيزم. حق با...

دوسال از ورودم به آلمان گذشت

دوسال پيش در چنين ساعتى در شعر "تغيهر"(terier) آلمان ، دو تخت از اتاقى را براى شب اول اقامت به ما دادند. حالا بيست سپتامبر ٢٠١٢ است و از آن پرواز٥ساعته از هولير(اربيل) تا فرانكفورت، و سفر يك ساعت و خورده اى تا شهر مذكور، دو سال گذشت. حالا بعد دوسال تازه دارم احساس مى كنم آمده ام آلمان و يا اروپا. از امشب به بعد، «يادداشت هاى يك كورد زبان نفهم در آلمان »رو منتشر مى كنم. كه شرح زندگي و اتفاقات روي داده است.یادداشتهایی که همهاش منتظر بودم اول یادداشت های «بریده شدن با گیتوین» رو تمام کنم. اما آنها...

صفحه‌ها

shahab sheikhi ©