همیشه اینجا بودهام..همینجا کنار این نردههای انتظار ترمینال، ایستگاه قطار، فرودگاه، گاراجهای قدیمی شهرستان...همیشه در سقز، یا برلین، پاریس یا تهران ولندن یا برکرانهی راینقهوه نوش میخانههای بروکسل یا آمستردام...خورشید نوش جادههای سقز تا مریوان..همیشه همینجامنتظر بوده ام که بروم یا بمانم…که بیایی یا رفتهایعطر تو جهان را مسافر کرده است..نامش را گذاشتم عشق و به همهی مخاطبان دروغ گفتم از تویی که هرگز نبودی..از منی که همیشه …اینجا کنار این نرده ها منتظر بودهامکه بروم یا بمانم..که رفتهام.....منتظر...
فهرست مطالب فارسی
از راهی که رفتی برنگرد
هميشه راه برگشت، طولانى تر، كسالت بارتر و بى هيجان تر است. از هيچ راهى بر نگرد. حتا اگر اشتباه رفتى. راه تاره اى دنياى جديدى و انسان بودن جديدى را آغاز كن... برنگرد راه رفته را...
من کورد و دختر اسرائیلی
دختر اسرائيليه مى گه چقدر قيافه ات شبيه اسراييلى هاست.. مى گم دِ بيا همينمون مونده تبليغات حكومت هاى تركيه و جمهوري اسلامي رو در مورد ارتباط كورد و اسرائيل با اين حرفا پُر رنگ كنى:)) میگه ناراحت شدی؟ میگم نه.. میگه ولی خوشحال هم نشدی .. گفتم خوب خوشحالی هم نداره؟ گفت ولی این یک « کامپلیمنته» ها... گفتم برای اسرائیلی ها؟. گفت واوووو... نه خیر برای کوردها؟.. گفتم بنده چنین حسی ندارم... خلاصه کمی خندیدیم و هرجاشم من نمی تونستم بگم دوستام ترجمه میکردند. بعد حرف مياد و...
اون یکی نبود توی قصه ها کجا بود؟!!
يكى بود، يكى نبود. خوب عوضي واسه چى نبودى؟ مرض دارى ؟ خوبه نسل اندرنسل هى قصه رو مرور مى كنيم و مىشنويم اون يكى نبود؟ كدوم گورى بودى؟ چه غلطى مى كردى؟ د آخه با اون يكى و اون يكى هاى ديگه هم كه نبودى... اگه بودي لااقل يكى از اين قصه هاى كوفتى با «دوتا بودند» شروع مى شد...د ِ آخه اينم شد بودن، كه كل نقش تو در اين قصه ها شده اونى كه نبود... همونجوري نبود بمون تا يه الف مياد و بعد نونت مي شينه اون وقته ديگه كلا اگه شده قصه رو فقط با يكي بودم شروع كنند، مى كنند. دوتا رو ديگه بى خيال مهم...
June 20
لیلی نمیدانست آن شب که آخرین شیفت شب پرستاری اوست..آخرین دیدارش با «او» نیز برآن تخت بیمارستانخواهد بود.لیلی فکر میکرد « او» همیشه بیمار بر آن تخت خواهند ماند و لیلی هم هر روز و هرشب میتواند او را ببیند و حرفهای او را بشوند و از گفتهها و حرفهایش بدون آنکه بداند راه و انرژی زندگی بجوید.آن شب لیلی وقتی به این فکر میکرد دیگر حتما کسی هست که حتا اگر به عنوان آخرین بیمار هم سراغ او برود.....حتا اگر وقتى با تلفنش در اتاق او برود و به بهانهی رسیدگی به وی با دوستانش تلفنی حرف بزند ، او مثل همیشه...
عاشق و جمعیت
پوتين ساق بلند چرمى قهوه اى شكلاتى به پا دارد. جوراب شلوارى بنفش و پيراهنى سبز پر رنگ، كيفى چرمي و همچنان قهوه اى با كنتراست زرشكي شده از رنگ خود چرم و با سگك هاى فلزي كه كله ى خندان خورشيدى لب قرمز بر پهناى آن منقَش شده . دست هايش بلند و كشيده است و چانه اش نيز. اين كشيدگى را امتداد موهاى بلُند و بلندش هم چون خطي موازى و رقصان همراهى مى كند. خنده هايش، مثل موج موهايش، با هر توقف و حركت دوباره ى مترو، رقص موزوني به خطوط منحنى صورتش مى دهد. چشم هايش عمق و روشني يك ظرف عسل كوچك را در خود دارد و...
سوزاندن فرصت اعتراضهای مردمی با برنامههای منفعل وتکراری
باز هم برای برنامهی اعتراضی مردم در زمان حضور سران جنبش عدم تعهد در ایران برنامهی تکراری و بیهوده و فرسودهی« شعار الله و اکبر بر پشت بامها» پیشنهاد شده است. خوب مثلا كه چه اگر فريادبزنيم الله و اكبر؟؟؟ اگر هدف استفاده ازفرصت حضور سران عدم تعهد در ايران است و رساندن خداقل صداي اعتراضي به گوش آنها، واقعا فكر مرده ايم كه سران عدم تعهد هم نوستالوژى جنبش سبز دارند از نواي الله و اكبر و اگر الله و اكبر بشنوند، فوري پيش خودشان فكر مى كنند آها اينها بو و بچ جنبش سبزند و به اعتراضبه وضع موجود و نيز...
گفت و گوهای من و دارگُل - دل که شناسنامه نداره
گفت چند سالته مگه كه اينقدر كودكانه ..؟؟دار گل حرفش را بريد و گفت : عدد و سن و سال و شناسنامه اين حرفا كه مال دنياي بيرون آدم ها و جسم و فكرشونه. ..دل آدم ها كه عدد نداره ... بزرگ نميشه كه... شناسنامه نداره آخه ....واسه همينه كه دل خود تو پير مرد، از دل همه ى ماها، كودك تره....
آدمهای منطقی عاشق بی منطقها هستند
در یک صفحهی فیسبوکی به نام «قنل قول»سه هزار و سیصد و بیست و نه نفر قبل از من اینجملهی برنارد شاور را لایک کرده بودند. یعنی با من میشد ۳۳۰نفر.«آدم منطقی خود را با جهان وفق میدهد، آدم غیر منطقی اصرار دارد که جهان را با خودش وفق دهد، همین است که جهان پیشرفتش را مدیون آدمهای غیر منطقی است». این معنای ضمنیاش این است که این افراد یا خود را غیر منطقی میدانند و پیشرفت جهان را مدیون حضور خویش یا حداقلش این است که از آدمهای غیرمنطقی به خاطر پیشرفت جهان احتمالا باید خوششان بیاید. اما اگر به هر کدام...
جو سیاسی نیست اگر سیاسیاش نکید -برای امدادگران اجتماعی بازداشت شدهی زلزلهی آذربیاجان
«اگر در بی عدالتیهای بی طرف هستید بدانید طرف ستمگر را گرفتهاید»(دزموند توتو)خیلی صادقانه بگویم.. تا به حال برخی رفتارهای پنهان وآشکار برخی دوستان عزیز اصلاح طلبم و البته بیشتر میشه گفت « هوادارن و کارگزاران مجازی اصلاح طلبان» را در «دفاع از جمهوری اسلامی» میدیدم، استدلالها و بهانههای قبلی شان در مورد مسائل سیاسی تا حدی برایم قابل قبول بود. یعنی قابل قبول نه اینکه من دفاع آنها را قبول داشته باشم بلکه با توجه به وابستگی تشکیلاتی، خانوادگی، اقتصادی،سیاسی و گاهی هم احساسی و عاطفی نسبت به اصلاح...