گفتم: تو هرگز نمیتونی بفهمی که ندیدن تو چقدر برای من رنجآور و عذاب آور است.گفت: تو هم خیلی از مسائل در زندگی من هست که نمیتونی بفهمی چقدر رنجآور است،ازجمله اینکه وقتی با فلانی دعوا میکردم، وقتی سر مامور فلانجا داد میزدم وقتی در تظاهراتها جمعیت کم بود و ..،گفتم: آها.. و واقعا فهمیدم که من تا چه اندازه نفهم هستم
فهرست مطالب فارسی
گام اول فتح دوباره ی خیابان
منتشر شده در: روزآنلاین"خیابان" یک راه و مسیر ارتباطی عمومی است و عموما ناماش همراه مفهوم دیگری است به نام "شهر". شهر و خیابان هر دو مفهومی مدرنترند نسبت به راههای ارتباطی و مکانهای سکونت دیگری همچون "کوچه" و "جاده" و "روستا" و دیگر مفاهیم و اسامی از این دست. از همین روست که بیشتر اوقات، حتی در متون ادبی و به ویژه شعر، معمولا اشاره به کوی و کوچه و دلالت ضمنیاش بیشتر فضای کوچهباغی و روستا است و جاده نیز خود مشخص است که فضای بیرونی، یعنی بیرونیتر از شهر را تداعی میکند. خیابان به جز...
پس از ۶۰۸ روز، یک بار دیگر بیست و پنجم
منتشر شده در:روز آنلاینبیست و پنجم خرداد هزار و سیصد و هشتاد و هشت شاید بدون اغراق یکی از تاریخیترین روزها در مبارزات سیاسی مردم ایران باشد. در مورد این روز بسیار نوشته شده و بسیار تحلیل به قلم در آمده است و اکنون جای آن نیست. آنچه محل و شاید صادقانهتر بگویم هیجان و انگیزهی این یادداشت شده است، نه بیست و پنج خرداد هشتاد و هشت و نه روز عاشورا و نه روز قدس و نه روز موعود ۲۲ بهمن هزار و سیصد و هشتاد و هشت، بلکه تنها لذت شیرینی یک لحظه تصور کردن دوبارهی روز بیست و پنج خرداد هزار و سیصد و هشتاد وهشت...
دومینوی جنبشهای عربی و جنبش سبز ایران
این روزها بحث چرخهی دومینویی جنبشهای سیاسی در کشورهای عربی که از تونس آغاز شده و به مصر و یمن و اکنون به اردن و ظاهرا عربستان نیز رسیده، داغ است. این میان به خاطر برخی شباهتهای ظاهری که بین شکلگیری برخی از این جنبشها با جنبش سبز مردم ایران وجود دارد همگان را به مقایسه وا داشته است. از دید من این مقایسه نه مطلقا اشتباه است و نه مطلقا درست. اما برخی نکات هست که به نظرم باید هنگام مقایسه در نظر داشت. من سعی میکنم در این یادداشت به این نکات بیش از خود مقایسه نظری کوتاه بیافکنم....
جرخوردن روح بر اتوبان..ترجمهی شعر کوردیام..
شعر و صدای شهاب الدین شیخیاین شعر از کوردی ترجمه شده ..این نیز لینک خوانش شعر به زبان کوردی:http://shahabaddinkurdi.blogspot.com/2011/01/blog-post_6761.html
جان دلم..شعری از عباس معروفی. با صدای شهابالدین شیخی
عاشقت باشم میمیرمیا عاشقت نباشم؟نمیدانم کجا میبری مراهمراهت میآیمتا آخر راهو هیچ نمیپرسم از توهرگز.عاشقم باشی میمیرمیا عاشقم نباشی؟این که عاشقی نیستاین که شاعری نیستواژهها تهی شدهاندبانوی من!به حساب من نگذارو نگذار بی تو تباه شوم!با تو عاشقی کنمیا زندگی؟در بوی نارنجی پیرهنتتاب میخورمبیتاب میشومو دنبال دستهات میگردمدر جیبهاممیترسم گمت کرده باشم در خیابانبه پشت سر وا میگردمو از تنهایی خودم وحشت میکنم.بی تو زندگی کنمیا بمیرم؟نمیدانم تا کی دوستم داریهرجا که باشدباشدهرجا تمام شداسمش را میگذارمآخر خط...
توضیحاتی در مورد احتمال سنگسار دو جوان پیرانشهری
این خبر را من برای اولین بار از یک سایت کوردی به نام " روژهه لات تامیز" ترجمه و منتشر کردم در فیس بوکم. اینم لینکش :http://www.facebook.com/note.php?note_id=493211579002چند بار هم با آن سایت و دوستان دیگری تماس گرفتم اما هیچ جوابی نگرفتم تا این که یک دوست که از اهالی آن منطقه است برای من ایملی فرستاد و این توضیحات را داد.از چند و چون این رابطهی جنسی دقیقا خبری نیست. اما هرچه بوده دو جوان ۲۰ و ۲۱ ساله با پسری ۱۵ ساله سکس داشتهاند. از این رابطهی سکسی شان با موبایلشان فیلم گرفتهاند...
ما که نژاد پرست نیستیم...مگه نه؟
ما که نژاد پرست نیستیم...مگه نه؟داستان خیلی ساده است. ظاهرا مردم افغانستان در اعتراض به جلو گیری ایران در ترانزیت تانکرهای سوخت از مرز ایران به افغانستان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران تجمع اعتراضی به پا کردهاند و البته ظاهرا بنا به خبرهای منتشره عکسهای مقامات ایران را پاره کردهاند. پیشتر نیز همین مردم افعانستان در اردیبهشتماه نیز در اعتراض به اعدامها در ایران راهپیمایی کردندو شعار مرگ بر طالبان چه کابل چه تهران نیز سر دادند. جالبی ماجرا اینجاست که دولت همچنان...
بمیر دیگر عوضی..شادی حق ماست
میگویند جایی دور در سیارهای دور.. یکی را اعدامکردهاند.. میگویند اسمش اعلام نشدهاست.. همین برای پنهان کردن وجدان معذب کافی است.. میگویند ایناهالی سیارهی دور از اینکه از مستعمرهبودن تاریخیاش خوشحال نبوده متهم بوده...ببین تو چقدر دوری از ما..از ما «صاحبان اصلی»سیاره.. که صدای پاره شدن سینهی تو برای آخرین نفس به گوشما نمیرسد در هیاهوی پیروزی تیم «ملی»ما.. تو جزو این ملت نیستی زندانی..تو فقط آمار جمعیتی و وسعت سرزمینی هستی....بمیر اما «مال» ما باشمال ما باش تا ما با افتخار عدد ۷۰ میلیون را در...
غریبی ات
زمین دیر است برای غریبی-دلتنگیام چشمهایام بر راهآهنهای غروب.. خط افق را تا گیسوان تو دراز میکشم تو در آغوش منی زمین تنگ است برای غریبی-دلتنگیامترجمه از کوردی:http://shahabaddinkurdi.blogspot.com/2011/01/blog-post.html