ده دقیقه مانده به ساعت چهار
این همه به پیشواز گام هایم
گل نرگس می شکنید!
¤
دیروز از کتاب خانه ی بی کتاب خوان ام
یادداشت های گیسوان زنی
بر خود نویس من
قرمز رویید
¤
من ِ از اسب و تا دریا
که تا تو.. تا کوچه های کویر
کدام گلوله به انتهای ردِ این نگاه
شلیک..
¤
از تشریف فرمایی روزنامه های روزانه ـ کنار دکه های که همیشه منتظر «تو»ام -
از سپاس گزاری فندک های دیر روشن شده -کنار سیگارهایی که از لبم افتاد -
تا این که.......
من
دو کوچه
پایین تر از
.
.
زمین سیاره ای است به واسطه ی زن
و من مردی که در آغوش هیچ زنی بزرگ نشده ام
نمی شوم
¤
گناه من این بود
که در«زمین» شما
بیش از یک زن را دوست داشته ام
گناه شما این بود
که بیش از چندین زن
مرا دوست داشته اید
¤
مسافر
از تنهایی خورشید باز خواهد گشت
پنجره های اتاقش را نگشوده
باران نباریده
خرمالو های حیات پاییز ِ رو به رو را در حیات همسایه
به زنی خواهد داد
¤
هر زنی که به من ایمان آورد٬
کافر شد!
هی کافر از من
کفر من این است
پی مادرم می گردم
فایل مربوط: شعرهای من
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ