ده دقیقه مانده به ساعت چهار

برای سمینار تفنگ که دعوتم نکرده اید

این همه به پیشواز گام هایم

گل نرگس می شکنید!

¤

دیروز از کتاب خانه ی بی کتاب خوان ام

یادداشت های گیسوان زنی

بر خود نویس من

قرمز  رویید

¤

من ِ از اسب و  تا دریا

که تا تو.. تا کوچه های کویر

کدام گلوله به انتهای ردِ این نگاه

شلیک..

¤

از تشریف فرمایی روزنامه های روزانه                              ـ کنار دکه های که همیشه منتظر «تو»ام -

از سپاس گزاری فندک های دیر روشن شده                        -کنار سیگارهایی که از لبم افتاد -

تا این که.......

من

دو کوچه

پایین تر از

.

.

زمین سیاره ای است به واسطه ی زن

و من مردی که در آغوش هیچ زنی بزرگ نشده ام

                                                                  نمی شوم

¤

گناه من این بود

که در«زمین» شما

بیش از یک زن را دوست داشته ام

گناه شما این بود

که بیش از چندین زن

مرا دوست داشته اید

¤

مسافر

از تنهایی خورشید باز خواهد گشت

پنجره های اتاقش را نگشوده

باران نباریده

خرمالو های حیات پاییز ِ رو به رو را در حیات همسایه

به زنی خواهد داد

¤

هر زنی که به من ایمان آورد٬

کافر شد!

هی  کافر از من

کفر من این است

پی مادرم می گردم

            ۱۰/۱۲/۸۴

 فایل مربوط: شعرهای من

farsi
Share
تا کنون 7 دیدگاه برای این پست ثبت شده است

ما امدیم

این فقط گناه تو نیست <br /> همه بیش از یک نفر را دوست دارند <br />و و قتی گناه می شود که نمی خواهند بگویند و بپذیرند.<br /><br />گناه دروغ است ...همین و همین!

نه<br />بر کفر او نترس <br />کافر نمی شود، زیرا که به کفر خویش نیز ایمان دارد<br />تو هم به کفر خویش ایمان بیاور<br />انسانیم و بی تضاد<br />بی ریا

خوب مي تراويد. حوالي شما پرسه مي زدم، به اين نگاره رسيدم و خواندم. همين.

سلام. از حضور سبزتان بسیار خشنود شدم. و باید بگویم باید سپاسگزار بود مردانی را که هنوز نیمه دیگر جامعه را باور دارند.<br />برقرار و پاینده باشید

شعرهاي تو گاهي مانند آسانسوري در اعماق ، آدم را به حركت عمودی وامی دارد.<br />( اودن مي گويد : بياييد به انسان عمودي بنازيم ، هر چند كه صرفا به انسان افقي اعتبار مي دهيم .)

خیلی قشنگ بود
shahab sheikhi ©