از يكسان سازي نظامي به يكسان سازي فرهنگي

در حاشيهي راهاندازي كانال تلويزيوني TRT6 تركيه
منتشرشده در: روز آنلاین

فاجعهاي به نام جنگ جهاني اول در ابتداي قرن بيستم بدون شك منتج به نتايجي تاثير گذار، در بسياري از حوزهها شد. كه اولين و شايد تاثير گذارترين اين نتايج تغيير در جغرافياي سياسي جهان و به ويژه خاور ميانه و تجزيهي منتقمانهي امپراتوري مسلمان عثماني به دست فاتحان جنگ بود. اين انتقام به طرز شديدتري اما، دامن كوردها را گرفت و سرزمين آنها را به صليبي كشيد كه بسياري از كوردها بر اين باورند در پاسخ به جنگهاي فاتحانهي سردار جنگهاي صليبي، صلاحالدين ايوبي كورد بوده است.

 اگر چه در اولين قرارداد پس از جنگ و در معاهدهي «سور» قرار بر اين بود كه امپراتوري عثماني به كشورهاي عراق،اردن،سوريه،تركيه و كوردستان تجزيه شود،




از يكسان سازي نظامي به يكسان سازي فرهنگي

در حاشيهي راهاندازي كانال تلويزيوني TRT6 تركيه

فاجعهاي به نام جنگ جهاني اول در ابتداي قرن بيستم بدون شك منتج به نتايجي تاثير گذار، در بسياري از حوزهها شد. كه اولين و شايد تاثير گذارترين اين نتايج تغيير در جغرافياي سياسي جهان و به ويژه خاور ميانه و تجزيهي منتقمانهي امپراتوري مسلمان عثماني به دست فاتحان جنگ بود. اين انتقام به طرز شديدتري اما، دامن كوردها را گرفت و سرزمين آنها را به صليبي كشيد كه بسياري از كوردها بر اين باورند در پاسخ به جنگهاي فاتحانهي سردار جنگهاي صليبي، صلاحالدين ايوبي كورد بوده است.

 اگر چه در اولين قرارداد پس از جنگ و در معاهدهي «سور» قرار بر اين بود كه امپراتوري عثماني به كشورهاي عراق،اردن،سوريه،تركيه و كوردستان تجزيه شود، اما به دليل غفلت كوردها و حاضر نشدن نمايندهي آن ها بر ميز مذاكرات اين اتفاق به تاخير افتاد و در فاصلهي 1919تا1921 كمال مصطفي پاشا(آتا تورك) با به راه انداختن جنبش تركهاي جوان و بستن پيمان با فعالان سياسي كورد تركيه براي تاسيس جمهوري مشتركي ميان كوردها و توركها و تاسيس كشوري واحد به نام تركيه كه قرار بر اين بود جمهورياي باشد مبتني و تامين كنندهي خواستها و منافع مشترك كوردها و تركها، آنها را راضي كرد كه در عهدنامهي «لوزان»، از 5كشور شدن عثماني جلو گيري نمايند و  دول فاتح به همان چهار كشور قناعت كنند. عهدنامهي لوزان نه تنها به تقسيم عثماني به 4كشور بلكه به تقسيم كوردستان نيز ميان 4كشور ايران،تركيه،سوريه و عراق انجاميد. 

از آن زمان جنبشهاي آزدايخواهانه و سياسي كوردها هرگز شكل يك پارچهاي نيافت و در هر كدام از بخشها به تناسب ظرفيتهاي سياسي آن كشورها و نسبتي كه ساختار سياسي كشور ميزبان كوردها، با دموكراسي داشت، اشكال مبارزات سياسي كوردها نيز تغيير مي كرد.

مبارزات كوردها كه قديمي ترين آنها با نامه نگاري و درخواستهاي مكتوب در همان عثماني شروع شده بود(شيخ عبيدا... نهري) ودر اشكال رسانهي چون روزنامهي «كوردستان»در 1898توسط «بدرخانها» ادامه يافته بود با تغيير و تحولاتي اين چنيني در سطح منطقه و جهان همچنين بسته به نوع واكنش دولتهاي مذكور به خواستههاي كوردها به اشكال ديگري نيز از جمله تشكيل حزب و نهايتا در دفاع مشروع به جنگ مسلحانه در هر چهار دولت-ملت و با شكلها و ساختارها و خواستهاي متفاوت هم رسيد.

از سوي ديگر تحولات و معادلاتي همچون؛ جنگ سرد، جنگها و مبارزت استقلال طلبانه،ناسيوناليستي موج اول و جنبشهاي آنتي كولونياليسم،  موجب تاييدات تئوريك و رسانهاي از سوي مبارزان و روشنفكرن خارجي ميشد و از سوي ديگر حمايت هاي گاه و بي گاه هر كدام از بلوكين شرق و غرب از يكي از جنبشها به آنها رنگ و بو و شهرتي بينالمللي مي بخشيد.

اما با پايان يافتن جنگ سرد و تغيير گفتمان مسلط جهاني  به گفتمان «يك جانبه گرايانهي» آمريكايي كه همانند گفتمانهاي قبلي كمتر سويههاي استقلال طلبانه و ناسيوناليستي داشت، بلكه بيشتر مبتني بر ليبرال-دموكراسي آمريكايي بود،نه تنها شكل مبارزات كوردها بلكه اكثر اشكالي از اين دست مبارزات، با تغييراتي به همين سياق مواجه شد.

در گفتمان جديد جهاني  موج نويني از مبارزات ناسيوناليستي پديد آمد كه بيش از آنكه خواستههاياش را در پارامترهاي استقلال طلبانه بجويد به دنبال مدلهايي از دموكراسي بود كه تامين كنندهي خواستههاي قومي، فرهنگي، زباني و در نهايت خودمديريتي و به طور كلي دموكراسي انجمني[1] يا توافقي[2] و نظام حزبي پارلماني و فدراليستي بود. 

اما با اتفاق افتادن حادثهي 11سپتامبر، نوع نگاه جهاني به گروهها و مبارزاتي كه سويههاي خشونت طلبانه داشت، يا حداقل يكي از ابزارهاي پيشبرد اهدافشان خشونت نظامي بو، در حال تغيير بود. ديگر افكار عمومي دنيا و نيز قدرتهاي برتر جهاني از جمله آمريكا و اتحاديهي اروپا مبارزاتي از اين دست  و با چنين راهكارهايي را بر نميتافتند و راه به راه شروع به انتشار ليست احزاب و جنبشها و گروههاي تروريستي ميكردند. احزاب و گروههاي فعال كورد هم با تغيير ساختارهاو اساسنامهها و اعلاميههاي تغيير ساختاري در كنگرهها و مجمع عموميهاي شان، سعي در تطبيق با اين ساختار  و خواست نوين جهاني نمودند. و در اين ليستها قرار نگرفتند. به جز پ.ك.ك، كه با اينكه تغييرات بسياري را متحمل شد اما نتوانست از قرار نگرفتن در آن ليستها جان سالم به در برد.

اين در حالي است كه بايد يادآوري كرد كه مبارزات كوردها هرگز محدود به مبارزات چند حزب سياسي رسمي يا غير رسمي نبوده و بخش زيادي از اين مبارزات توسط روشنفكران و فعالان مدني و سياسي، پارلمانتارهايي كه به ره شكلي از اشكال ممكن، به پارلمان كشورهاي مذكور راه يافته بودند نيز پيگيري شده است. با چنين تغيير و تحولاتي در سالهاي اخير اتفاقا راه براي اين گروه دوم بازتر شده و نوع و بستر مطالبات پيگيري شونده از سوي كوردها به اشكالي گرايش يافت كه بر بنيادهاي حقوق بشري بنا نهاده شدهاست؛ مفاهيمي چون حق تحصيل و آموزش زبان مادري، حقوق قومي، فرهنگي، آزاديهاي سياسي آزادي بيان  و ديگر مفاهيمي كه در اعلاميهي جهاني حقوق بشر ذكر شده است.

در اين ميان بدون شك نوع اقدامات دولتها و واكنش آنها نيز به دور از تاثيرات چنين تغيير و تحولاتي نبوده است. وضع كوردها در چهار كشور مذكور همانطور كه گفته شد به نسبت ساختارهاي سياسي آنها و نسبتي كه با دموكراتيك بودن يا استبدادي بودنشان دارند، متفاوت بوده است.

در كشوري همانند سوريه در اساس هويت كوردها انكار شده حتا از نظر قانوني هم براي بسياري از آنان شناسنامه هم صادر نميشود و هر گونه كردار و رفتار و كنشي چه دموكراتيك و چه خشونتطلبانه و مسلحانه به شدت از سوي دولت بعثي سوريه محكوم به فناست و در نطفه خفه ميشود.

دركشور عراق اگر چه از ديرباز در قانون اساسي آن كشور ذكر شده بود كه «عراق كشوري است متشكل از دو ملت كورد و عرب» اما طي ساليان طولاني به دليل جنگي كه عراق با كشور ايران داشت و نيز طي تحولاتي كه در اين چند ساله به وقوع پيوسته مردم ايران به وضع كوردها آگاه بودهاند. كوردهاي عراق اگرچه از حق تحصيل و آموزش به زبان كوردي برخوردار بودهاند اما همزمان شاهد يكي از وحشيانهترين نسلكشي هاي تاريخ(عمليات انفال و زنده به گور كردن182000نفر) و بمباران شيميايي هلبجه و... هم از سوي حكومت بعث سابق بودهاند و تنها در اين ده پانزده سال اخير و از زمان ترسيم مدار36درجه و بعد از جنگ خليج فارس اول در زمان بوش پدر نفس راحتي از دست صدام و ايادياش كشيده اند و البته بعد از خملهي آمريكا در سال2004 كه به طور كامل وضعيتشان با كوردها در هر چهار دولت-ملت تغيير كرد.

كوردهاي تركيه اما به تمامي وضع متفاوتي داشتهاند و حتا به گفتوگو به زبان مادري در كوهستانها و دشتها هم محروم بودهاند و همه ميدانيم كه سياست رسمي تركيه، كوردها را «ترك كوهي» مي ناميده است. نمايشنامهي معروف«زبان مادري» اثر هارولد پينتر در مورد پير زني است كه در تمام نمايش سكوت كرده است. زيرا آن پير زن يك كورد تركيهاي است و به دليل ممنوعيت سخن گقتن به زبان كوردي و اينكه وي هيچ زبان ديگري را نياموخته توان صحبت كردن ندارد!

اما تركيه از زماني كه  در روياي پيوستن به اتحاديهي اروپا فرو رفت و از سوي ديگر وقتي به خصمانهترين شيوه هرگونه جنبش و سازمان و حزب سياسي كوردي و حتا آنهايي را كه بوي گرايش به كوردها را به مشام متبادر ميكردند، را در كشورش سركوب كرد و در اثر اين سياستها  با سازمان سياسي دانشجويي كه عبدا... اوجالان به راه انداخته بود چنان برخورد كرد كه اين سازمان، به حزب كارگران كردستان تبديل شد و تقابلهاي اين دو  موجب پديد آمدن خشونت عريان ميان هر دو دسته شد. كه هنوز ادامه دارد. 

باري اوجالان با كوچ اروپايي خود كه به دستگيرياش به همياري چند سازمان جاسوسي بزرگ دنيا انجاميد، اگر چه خودش تا پاي دار پيش رفت، اما از همان موقع تاثير به سزايي در اروپايي كردن و در كل، جهاني كردن مسئله ي كورد در تركيه، داشت. طوري كه مسئلهي كوردها به اصلي ترين مسئله در سياست داخلي و خارجي تركيه تبديل شد.

از سوي ديگر روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه به رهبري اردوغان و گل كه اتفاقا از راي مناسب كوردها برخوردار بود و تغيير و تحولات اين حزب در ساختار اقتصادي تركيه كه موجب مهار تورم و رشد اقتصادي اين كشور به طرز چشمگيري شد، محبوبيت و موفقيت اين حزب اسلامگرا را ميان مردم تركيه بالا ميبرد، اما لايكها و ميليتاريستهاي تركيه هميشه انگشت اتهام را به سوي اين دولت نسبت به عدم قاطعيت در برخورد با پ.ك.ك دراز ميكردند. تا جايي كه اين دولت براي اثبات اين كه ناتوان در برخورد نظامي نيست، به حملهي زميني به درون مرزهاي كوردستان عراق روي آورد و در جنگي تا دندان مسلح از گريلاهاي پ.ك.ك شكست غير قابل پيش بيني خورد. نظاميان كه بارها به اردوغان اعتراض كردهبودند كه اگر دولت اجازهي حمله به ما بدهد در24 ساعت بساط پ.ك.ك را براي ابد در هم مي پيچيم، در حالي كه از آمريكا و دولت كوردستان عراق اجازهي 2هفته عمليات داشتند در مدت زمان بسيار كمتري به سرزمين خودشان بازگشتند و در پارلمان فرماندهي ارتش به نمايندگان معترض به عدم استفاده از مهلت 2هفتهاي گفت: شما اگر مي توانيد بفرماييد 24ساعت ديگر جنگ را ادامه دهيد.

نتايج اين جنگ هم از نظر نوع عمليات و هم اهداف جنگ و نيز از نظر نتيجه، شباهتهاي بسياري به جنگ 33روزهي اسراييل عليه حزبا... لبنان داشت. در اين جنگ هم نه تنها پ.ك.ك شكست نخورد بلكه به نسبت پيروزمندانهتر از ميدان خارج شد و همچنين به دليل اين مقاومتها پايگاه و اعتبار روزافزونتري ميان مردماش يافت و به دولت تركيه هم نشان داد كه راه حل نظامي نه اولين راه است و نه آخرين راه. اينگونه ارتش و تندروهاي ميليتاريست و لاييك نيز ديگر بهانهاي براي مخالفت با سياستهاي اردوغان در برخورد با مسئلهي كورد در تركيه و نيز پ.ك.ك نداشتند.

از سوي ديگر تركيه در همسايگي خود كشوري همپيمان را دارد كه اين كشور نيز از جمعيتي كورد برخوردار است كه مي توانيم بگوييم در يك قرن اخير هميشه تضاد منافع با حكومت مركزي داشتهاند. اما ايران نه به مثابهي عراق دست به نسل كشيهاي گسترده زده و نه همانند تركيه با آن شدت و حدٌت با زبان مادري كوردها مبارزه كرده است. در واقع ايران از ديرباز و از زمان رضا خان دولت همپالهي آتاتورك به جاي ممانعت،اقدام به سياست ورزي هاي فرهنگي نموده. نويسندگان و محققان! بسياري را به كار گماشت تا اصولا از وجود امري به نام زبان كوردي آثاري باقي نگذارند و تمام تلاش آنها بر اين بود كه اثبات كنند زبان كوردي گويش يا لهجهاي از زبان فارسي است. اين سياست در مورد ديگر زبانهاي ايراني و حتا غير ايراني هم اتفاق افتاده و آثار ناصواب آن را هنوز حتا در محافل علمي و آكادميك مي بينيم.( يك نكته خارج از بحث اين است براي من هميشه اين جالب بوده كه مردم شناسان و زبان شناساني كه ادعا مي كنند كوردي زبان نيست، زبان كوردي را در عراق و تركيه به رسميت ميشناسند. در واقع كوردي را در عراق زبان ميدانند اما در ايران لهجه؟ و اين خود نشان از دقت و سلامت علمي اين گونه نظريات است).

در دوران جمهوري اسلامي نيز اگرچه در قانون اساسي به امري به نام زبانهاي محلي ديگر اشاره شده و مردم را محق در تحصيل و آموزش آن دانستهاند، اما بدون آن كه ممنوعيت قانوني ايجاد كنند ممنوعيت عرفي و بخشنامهاي وبهانهاي اجرا كردهاند. اين گونه سياستهاي نرم در دراز مدت كاربرد بيشتري دارد و از سوي ديگر هم نميتوان عليه چيزي كه ممنوع نيست مبارزه كرد؟!. همچنين جمهوري اسلامي ايران از زماني كه كانالهاي « ماد، مديا، يا روژ »، كوردستان تي وي» و « كورد ست» پا به عرصهي ظهور نهادند ابتدا با تاسيس «شبكهي جهاني سحر»و پحش برنامه به زبانهاي قوميتي ايران(كوردي،عربي و آذري) و نيز براي رد گم كردن زبانهاي بوسنيايي و انگليسي، و در اين چند سالهي اخير با تاسيس شبكههاي استاني، راه مبارزه با اين كانالها را جسته است. شبكههايي با توليد محتواي مشابه و در جهت يكسان سازي فرهنگي. بنابراين پيمودن راه بي ضررتر و به نتيجه رسيدهتر ايران ميتواند راحتتر دولت تركيه را نيز به مقصد برساند و از سوي ديگر انگ عدم رعايت حقوق بشر را هم در قوانيناش به دوش نكشد.

همچنين  به راه انداختن«كمپين درخواست آموزش به زبان مادري» توسط كوردها در تركيه از سال 2004 كه براي آن فعاليتهاي بسياري با انعكاس جهاني انجام دادهاند، نيز نزديكتر شدن زمان پايان مهلت تركيه براي پيوستن به اتحاديهي اروپا و ملزم بودن تركيه براي رعايت حقوق قومي و فرهنگي كوردها، راهي براي اين كشور باقي نميگذاشت كه اقدام به بازنگري و يك سلسله تغييرات نسبت به  نوع نگرش و نحوهي بخورد با مسئله ي كوردها بنمايد. به همهي اين مسايل بايد مسئلهي انتخابات شهرداريها در سال آينده در تركيه را  نيز افزود كه اردوغان و حزب متبوعاش به دنبال تكرار پيروزيهاي اخيرشان در اكثر انتخاباتهاي اين چند ساله هستند.

با شرح اين مسايل نلويزيون تركيه اقدام به تاسيس يك كانال كورد زبان 24 ساعته نمودهاست به نام TRT6. اين تلويزيون قرار است به طور شبانه روزي به زبان كوردي برنامههاي متنوعي از جمله؛ خبر، موسيقي، كليپ و.. پخش كند. بدون هيچ ترديدي اين تلويزيون نه به خاطر رعايت حتا صوري حقوق حقهي كوردها تاسيس شده است بلكه در راستاي يكسان سازي فرهنگي و توليد گفتمان مسلط بر سياستهاي جاري و ساري مركزي و تركي بر ذهن مخاطبان كورد و نيز جامعهپذيري رسانهاي مردم از طريق چنين تلويزيونهايي است. همه ي مواردي هم كه پيش از اين آمد نيز ميتواند يكي از عوامل تاسيس چنين تلويزيوني باشد. يعني تغيير در نوع خواستهاي كوردها از خواستهاي سرزميني به خواستهاي حقوق بشري، الزام دولت تركيه از سوي اتحاديه ي اروپا و افكار عمومي جهان، تقليد از سياستهاي فرهنگي كشور دوست و برادر ايران و...

اما آيا چون  اين عوامل ذكر شده در پشت تاسيس چنين شبكهي تلويزيوني پنهان است، بايد بگوييم كه تاسيس اين تلويزيون اساسا اشتباه است و كوردهاي تركيه بايد آن را تحريم نمايند و در كوتاه مدت و بلند مدت نيز هيچ فايدهاي نخواهد داشت؟ شخصا پاسخام منفي است.

در واقع ضمن آگاه بودن به همهي اين مسايل بايد در نظر داشت به هر حال بخشي از ماجراي تاسيس اين تلويزيون، نتيجهي تلاشهاي چندين و چند ساله ي مبارزات كوردها است كه حكومتي همچون تركيه را وادار به پذيرش اين امر كرده است. از سوي ديگر حضور و وجود چنين كانال تلويزيوني مطمئنا مستلزم نياز به نويسندهي كورد، موزيسين كورد، برنامهنويس كورد و در كل يك سري نيروهاي سخت افزاري و نرم افزاري كورد دارد و در دراز مدت هم موجب تربيت و كارآزموده كردن نيروهاي جديدتري نيز خواهدشد، از اين رو صرف حضور چنين تلويزيوني ميتواند مثمر ثمر باشد. زيرا حداقل مردم كرود نركيه شنيدن زبان ملي خود را فراموش نميكنند. بايد به ياد بياوريم كه كوردهاي عراق در زمان حكومت بعثي به يمن برخورداري از كتاب و نشرياتي كه، اگرچه صفحات اول آن به عكس«سيدالريس» صدام آراسته شده بود و يا حدود حداقل ده صفحهي ابتدايي كليه نشريات به مدح و ستايش صدام و حكومتاش مي  پرداخت. اما همان نشريات بود كه خواندن و نوشتن به زبان كوردي را در ميان كوردهاي عراق برخلاف هر سه كشور ديگر به امري طبيعي تبديل نموده بود. همين امر هم باعث شد كه پس از تغيرات كه در نظام سياسي عراق، بعد از خملهي آمريك به عراق اتفاق افتاد زبان كوردي در عراق به عنوان زبان رسمي شناخته شد.

[1]-Association model

 [2] - magoritarian  model
farsi
Share
تا کنون 1 دیدگاه برای این پست ثبت شده است

به قول خودت داغ خوندم عالی بود استفاده کردیم استاد
shahab sheikhi ©