طرفداران فحاشی از طرفدارن نقادی بیشتر است

1- یک جوکی بود زمان رییس جمهور شدن آقای احمدی نژاد: می گفتند :« در سرزمینی که ماهی ها عاشق می شوند و  لاک پشت ها  پرواز می کنند، میمون ها هم رییس جمهور می شوند». من شخصا به خاطر توهین موجود در این جوک از شخصیت حقیقی آقای احمدی نژاد عذر می خواهم اگر چه از شخصیت حقوقیاش به عنوان رییس جمهور سابق و رییس دولت فعلی عذری ندارم که بخواهم.
2- می گویند حاتم طایی را برادری بود بسیار ثروتنمند تر از وی  و بسیار پر کبکبه و دبدبه تراز وی. باری حاتم طایی دندان مال دنیا کنده بود روز و به خدمت خلق مشغول بود، شهرت حاتم عالم گیر بود و برادری که از وی بسیار بسیار ثروتمند تر بود. تصمیم گرفت که حال که از هیچ راهی نمی تواند نام اش را در تاریخ جاودانه سازد و مردم نام از وی بیشتر از حاتم ببرند، شروع کرد به بذل و بخشش و کمک به دیگران و فعالیت های انسان دوستانه و خدا پسندانه، اما باز مردم  هم چنان حاتم طایی را بیشتر نام می بردند و جدی می گرفتند. برادر حاتم به روحانیان مساجد و به آواز خان ها  سپرد که بیشتر نام وی ببرند و سفرها کرد و خطبه ها خواند و در مجالس بسیار نشست. اما باز آنی نبود که می خواست و هنوز مردم نام حاتم به نیکویی می بردند. خودش مسجد ساخت و امارت ساخت بنا ها به پا کرد  سفره های عام گسترد باز هم افاقه نکرد. وقتی از همه ی راه ها به آن چه که می خواست نرسید. رفت و شبانه در چاه آب مردم  ادرار کرد و  این گونه نام اش در تاریخ جاودانه ماند و هر گاه نامی از حاتم طایی برده شود می گویند برادری داشت که در چاه مردم شاشید.
3- می گویند مردی  با سری شکسته از راهی برفتی و  داد می زد ای مردم من به خاطر حرف حق چنین زخمی شدم.  یکی پرسید آخر مگر می شود بر سر حرف حق چنین به روز تو بیاورند. گفت باور کن من حرفی جز حرف حق نزده ام. گفت امکان ندارد  بگو چه گفتی. گفت به راهی برفتم و دست در زیر دامن  کسی فرو کردم گفتم « این فلان جایت است» . بر سرم کوبید و به چنین روزی در آمدم.خوب مگر من حرفی به غیر از حقیقت زده ام؟ مگر اسمش همین نیست؟.
4- مورد چهارمی وجود ندارد. قضیه روشن است. ما رد سرزمین فحاشی زندگی می کنیم و مبارزهی سیاسی مان فحاشی و جوک های مستهجن  ساختن در مورد سران سیاسی کشور است. فیلمسازمان بدترین هجو نامه هار می نویسد.  معاون سازمان انرژی اتمی کشور در جواب خبرنگاری که می گوید آمریکا ادعا کرده توان غنی سازی اورانیوم ایران زیر 3 درصد است می گوید « قمار باز اگر نگوید به ...ام چکار کند». در سرزمینی که رییس جمهورش می گوید«  این قدر قطعنامه دهید که قطع نامه دانتان پاره شود» راستی نقد کجاست و فحاشی  چه جایگاه رفیع  و دوست داشتنی دارد.
farsi
Share
تا کنون 6 دیدگاه برای این پست ثبت شده است

منم مخالف فحاشیم ولی به نظر من این طبیعی که طرفداران فحاشی بیشتر از نقادی باشن. چون نقادی احتیاج به فکرداره تا در جوابش مغلوب نشی. در ضمن فحش مختصر و مفیده و اینکه خیلی از اونهایی که نقادان خوبین فحاشان خوبی هم هستن چون احترام یک چیز دو طرفست. مثلا جوک هایی که برای احمدی نژاد ساخته میشه عکس العملی از سر ناچاری در برابر کسی که همه تریبون ها رو در اختیار داره و با همه اونها به شعور مردم توهین میکنه

نه تنها طرفداران فحاشی از نقادی بیشترند بلکه گاه منتقدان خود بجای نقد, ناسزا گویی میکنند. و این دقیقا نقطه ایست که استدلال و منطق کافی برای مجاب کردن مخالف خود ندارند.

بهاره رهنما را دوست دارم. هنرپیشه ای که همیشه برخورد جالبی دارد و فراموش می کند که آدم معروفی است درست مثل یک شهروند معمولی بدون ادا و بدون ژست.

سلام<br />مورد دوم نوشته تان کاملا اظهر من الشمس است که منظورتان به چه کسی بود اما دلیلش را نفهمیدم. مطمئنید دچار اشتباه نشده اید و کد اشتباه دریافت نکرده اید؟

سلام آقای شیخی عزیز<br />خوشحالم که هنوز می نویسید<br />قصدم از این کامنت قطعاً جانبداری از فحاشی و فحاشان نیست. اما به شخصه فحش را دوست دارم و معتقدم چیزی که ادبیات یک کشور را غنی می کند فحش است. منظور من هر فحشی نیست اما شمادقت کنید بعضی از این فحشها بار معنایی زیادی دارند. فحش چند خصوصیت خوب دارد. کوتاه، مختصر و مفید. چیزی که شاید صدسیاه هم تمرین کنیم نتوانیم در نوشته هایمان رعایتش کنیم. بعضی از این فحشها در همان جمله ی کوتاه معرفی کننده ی یک شخصیت، یک طرز تفکر، یک فضا و موقعیت و یا حتی بخشی از تاریخ هستند.<br />من که خودم دفتری دارم که در آن فقط فحشها را یادداشت می کنم و اسم کسانی که از این فحشها استفاده کرده اند. زیاد هم به آن فحشها فکر می کنم.در عین حال در روابطم هیچ وقت به عنوان یک آدم فحاش شناخته نشده ام. تصور کردن جامعه ای که فاقد فحش باشد برای من قطعاً سخت و غیرممکن و عذاب آور است.<br />اگر طرفداران فحش بیشترند به این دلیل نیست که آدمهایمان لابد مشکل دارند یا بی ادبند. قبول کن دلیلش در خصوصیتی است که فحش دارد اما چیزهای دیگر همان خصوصیت را در خود ندارند

سلام آقای شیخی عزیز<br />خوشحالم که هنوز می نویسید<br />قصدم از این کامنت قطعاً جانبداری از فحاشی و فحاشان نیست. اما به شخصه فحش را دوست دارم و معتقدم چیزی که ادبیات یک کشور را غنی می کند فحش است. منظور من هر فحشی نیست اما شمادقت کنید بعضی از این فحشها بار معنایی زیادی دارند. فحش چند خصوصیت خوب دارد. کوتاه، مختصر و مفید. چیزی که شاید صدسیاه هم تمرین کنیم نتوانیم در نوشته هایمان رعایتش کنیم. بعضی از این فحشها در همان جمله ی کوتاه معرفی کننده ی یک شخصیت، یک طرز تفکر، یک فضا و موقعیت و یا حتی بخشی از تاریخ هستند.<br />من که خودم دفتری دارم که در آن فقط فحشها را یادداشت می کنم و اسم کسانی که از این فحشها استفاده کرده اند. زیاد هم به آن فحشها فکر می کنم.در عین حال در روابطم هیچ وقت به عنوان یک آدم فحاش شناخته نشده ام. تصور کردن جامعه ای که فاقد فحش باشد برای من قطعاً سخت و غیرممکن و عذاب آور است.<br />اگر طرفداران فحش بیشترند به این دلیل نیست که آدمهایمان لابد مشکل دارند یا بی ادبند. قبول کن دلیلش در خصوصیتی است که فحش دارد اما چیزهای دیگر همان خصوصیت را در خود ندارند
shahab sheikhi ©