شعرهای من 2
برخی را نظر بر آن است که وبلاگ من جدی تر از آن است که در آن شعر بگذارم. اما من می گویم شعر هنوز بزرگترین فضیلت انسانی است. از سوی دیگر من نمی توانم شاعر بودن خویش از خویش پنهان کنم از شما چه پنهان! نیز این وبلاگ اکنون یگانه ی رسانه ی بی سانسور من
برخی را نظر بر آن است که وبلاگ من جدی تر از آن است که در آن شعر بگذارم. اما من می گویم شعر هنوز بزرگترین فضیلت انسانی است. از سوی دیگر من نمی توانم شاعر بودن خویش از خویش پنهان کنم از شما چه پنهان! نیز این وبلاگ اکنون یگانه ی رسانه ی بی سانسور من در جهان است که اختیار آن با خودم است و در رسانه ی خودم دوست دارم مجموعه ی آن چه می نویسم و می آفرینم باشد. برخی می گویند حیف از شعرهای ات است که در وبلاگ منتشر می کنی. من می گویم که شعر حیف نیست اگر شعر شعر است هر جا باشد قدر خود بیند و سروری خود گزیند از سوی دیگر عمری را به عدم انتشار شعر گذراندم و غیر از چند شعری که برخی دوستان به اصرار بزرگوارانه ی خود در این سو و آن سو منتشر کردند منتشر نکردم اکنون دیگر از این پیر مرد کهن سال در وادی تنهایی گذشته که بر خودش ناز کند و شعر منتشر نکند.برخی به نقد و به گلایه می گویند که چرا شعرهای قدیمی ات را این جا می گذاری؟ می گویم جوابم همان است که در یادداشت اول شعرهای من نوشتم یعنی برای خواننده ای که می خواهد از طریق این وبلاگ با من آشنا شود دوست دارم ابتدا این شعرها را بخواند.برخی می گویند..... اصلا بگویند.... بگویید....
دلم برای شعرهای ام تنگ می شود
«گاهی دلم برای خودم تنگ می شود»
![Share](/sites/default/files/share.png)
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ