پرسه در ميدان مين
تمام اين سالها دوستان و مخاطبان زيادي هميشهاين گله و لطف را از من وبه من داشتند كه چرا وبلاگ يا وبسايتي باز نميكنم و در آن به نشر نوشتهها و افكار خويش نميپردازم؟ يا استدلال ميكردند فايدهي ديگرش اين است كه مي توانيم به مطالبي كه پراكنده اين سو و آن سو چاپ مي كني دسترسي داشته باشيم. و..
راستش نميدانم دقيقاً اين دوستان را چگونه قانع ميكردم. ولي حقيتا يكي از دلايل اش برخوردهايي بود كه در اين سالها با وبلاگ نويسان كرده بودند. آن همه زندان و حكم و بازجويي و.... تنها به جرم داشتن يك دفتر خاطرات مجازي؟؟ براي من غير قابل هضم بود.
خيلي ساده است شما وقتي در يك نشريه كار مي كني يا تنها در آن نشريه مطلب چاپ مي كني،تحت پوشش مجموعهاي از چترهاي امنيتي مدير مسئول و سردبير و غيره هستي. اما در وبلاگ تنها و تنها زير چتر غير امنيتي و پاره و پوره ي خودت هستي. آنهم بدون هيچ قانون ويژه، مستدل و روشني براي جرائم اينترنتي.
اكنون و در اين دوره هم كه لايحه اختلال در امنيت رواني به تصويب رسيده كه خوشبختانه يا متاسفانه اكثر مجازاتهاي آن اعدام در نظر گرفته شده، و جرايم اينترنتي هم از اين دست جرايم شناخته ميشوند كه موجب اختلال امنيت رواني مردم ميگردند و البته مصداق و مورد ويژهاي هم براي آن مشخص نشده است. يعني مجازات يك عمل اينترنتي كه از نظر چنين قانوني اختلال در امنيت رواني تشخيص داده شود چيزي شبيه مجازات قتل است.
با اين اوضاع روزنامه نگاري اينترنتي يا وبلاگ نويسي نه تنها عبور از ميدان مين نيست بلكه پرسه ي بي محابا در اين كشتزار مين است كه از هر سو و هرجا و در يك آن، ممكن است كه يكي از مجريان هزارو چندگانهي قانون در اين مملكت، مصلحت تشخيص برآن بدانند كه فلان مطلب شما امنيت رواني اين مردم عزيز را_ كه اتفاقا با هيچ امر ديگري مختل نميشود؟؟؟_ مختل نمودهاست و ..الخ
مي دانم و مي دانيد كه پيش از من و بيش از من و نوشين و پر نيش تر از من هم از اين مقوله هر كس به فراخور حال خود نوشته و ديگر بيش از اين ادامهي اين بانگ مشترك تنها گوش خودمان را ميآزارد زيرا كه از آنسو گوشي بدهكار اين حرفها نيست.اما با اين همه قصه اين است كه نمي توان كه ننوشت
![Share](/sites/default/files/share.png)
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ