بعد از هجرت و فترتی چند ماهه در گروه خوب « حلقهی گفتو گو»ی وبلاگ نویسان، وقتی باز گشتم و بحث بر سر این بود که این عضو همیشه خاطی و همیشه دیر نویس،در گروه بماند یا نماند، نظر دوستان خطاپوش این بود که همچنان یارگروهشان هستم و مهدی جامی گفته بود به او هیچ نگویید « بگو قلم به دست بگیر و بگو فارسی از کجا یا چگونه آموختهای». با بازگشتم متوجه شدم که موضوع حلقهی گفت و گوی وبلاگی این است که « روزنامه نگاران فارسی از کجا آموختهاند».
برای من که فعلا وهمچنان در فترت فعالیت...
فهرست محتوا
قصهی انسانی که تمام عمر ترجمه شده است./ سخنان من در انجمن قلم (پن) آلمان، در برنامهی شب ایرانی در برلین
شب ایرانی از مجموعهی « هفتهی زبان و کتابخوانی » که توسط انجمن قلم آلمان برگزار میشد. در این شب برای قسمتی از برنامه به نام « داستان بی پایان تبعید» (Eine unendliche Geschichte) من به عنوان « شاعری جوان کورد از ایران!!»(شما به بزرگی خودتون ببخشید این آلمانیها ۳۶ سال براشون جوان است). که تازه خارج شده، انتخاب شده بودم که به همراه یکی دیگر از نسل نویسندگان و روزنامه نگاران و فعالان بر سر تجربههای مهاجرت بر نویسندگان و روزنامه نگاران سخن بگوییم . از اول هم قرار بود که در وااقع...
شهابالدین شیخی: ما روزنامه نگاران نبايد فراموش كنيم متعلق به جامعه ى مدنى هستيم نه به حوزه ى قدرت
-مصاحبه ی خبرگزاری کوردپا با شهاب الدین شیخیبه مناسبت یکصدو چهاردهمین سالروز روزنامهنگاری کُردیگفتگوی اختصاصی آژانس کُردپا با شهابالدین شیخی روزنامهنگار کُرد و ساکن آلمانکُردپا: روزنامه نگاری کُردی به دلیل شرایط سیاسی در غربت آغاز شد و اکنون پس از گذشت یکصدو سیزده سال هنوز هم روزنامهنگاری کُردی در تبعید و غریبی ادامه دارد، همین وضعیت باعث گردیده تا روزنامهنگاری کُردی شدیدا تحت تأثیر افکار و جو سیاسی غالب بر منطقه قرار گرفته و روزنامهنگاری کُردی را از قالب استقلال و رسالت واقعی خود خارج...
روز هم بستگی با وبلاگ نویسان در بند برای من یعنی روز حسین رونقی ملکی
وبلاگ نویسی امری کاملا مدرن است. پدیدهای مربوط به « عصر وب». خود دنیای وب، چندان قدمتی ندارد تا پدیدهی وبلاگ نویسی قدمت آنچنانی داشته باشد. از سوی دیگر دقیقا به همین دلیل مدرن بودن و معاصر بودنش، ویژگی سرعت رشد را با تمامی ویژگیهای متوالیاش با خود به همراه داشته است. در این عصر مدرن ولاگ نویسی چنان شتابی گرفت که حتا در کشوری مثل ایران از سالیان بسیار دوری ویژگی « علیه سلطه» بودناش حتا به حاکمیت و دستگاه قضایی ایران نیز رسوخ کرد و « پروندهی معروف وبلاگ نویسان» که دو نفر از آنان...
روزنامه نگاری یا مدیحه سرایی سیاسی؟
من مریضم و سخت سرفه می کنم. این یعنی بیمارم. بیمار بودن خود به خود این حس را به آدم می دهد که اعتماد به نفس بالایی نداشته باشد و احساس کند که اکثر احساسات اش بیمار گونه است و به همین منوال افکارش نیز احتمالا بیمار گونه است. اما با این همه من آدمی هستم که همیشه خودم را زندگی کرده ام و نوشته هایم عین زندگی کردن خودم بوده است، حالا هم هرچه هست می نویسم. حال تو هم خواننده ی عزیز! می خواهی این حرف ها را بر بیمارگونگی من بگذار یا نگرانی عمیق من.
اول و بیش از هر چیزی نگران این بت سازی...
خبر تکمیلی ؛ زید آبادی به 6سال زندان و محرومیت مادام العمر از فعالیت سیاسی محکوم شده است
بنا به پیگری ها صورت گرفته در مورد خبر آقای زید آبادی معلوم شده است که حکم هنوز به وکلای زید آبادی اعلام نشده و آن ها حکم را رویت نکرده اند. اما بنا به پی گیری های بعدی ظاهرا حکم احمد زید آبادی روزنامه نگار دبیر کل ادوار تحکیم حدت، 6سال زندان و 5 سال در تبعید و ممنوعیت مادام العمر از فعالیت سیاسی است. اما همان طور که گفته شد چون حکم به طور رسمی به وکلا ی وی اعلام نشده است. معلوم نیست که آیا 6 سال زندان به علاوه ی 5سال تبعید است یا این که 5 سال از مدت زندان ایشان باید در تبعید باشد.به هر...
نوشتن بیش از این خیانت است/ نوشته ی از منصور تیفوری برای عدنان حسن پور*
در شک و دودلی و کلافه گی گرفتاری و آزادی نیز چنان خودش را عزیز کرده است که حتا ممکن است ارزش خیانت را هم داشته باشد. بر لبه ی باریک و نازک شرافت و پستی. به ناگاه صدایی تو را به خود می آورد.صدایی از عمق و اعماق تاریکی دست های ات را می گیرد و تورا به خود می خواند.« چه ندی گه رام له شاران..... نهم دی که س وهک تۆ جوان بێ...بریندرام...بریندارم... 1». «آوازی در آن دامنه دوباره از نو عاشق ات می کند.... کودک ات می کند2 » یا دیوانه ات می کند. آوازی آشنا.... جواب اش را می دهی و در ادامه ی آواز او می...
«ئا» آشتی * یادی از پرتیراژترین روزنامه ی کوردی
داستان من و آشتي«به نام «ئآشتي» نوشتن راه و برنامهي نسلي از نويسندگان جوان گوشهاي از مردمان ساكن اين جغرافياست، كه تاريخشان را اگركه با خون ننوشته باشند، در هالهاي هم زمان مقدس-منفورازخون پيچيدهاند، نسلي كه نزديكترين [و شايد دورترين نيز] خاطرههاي ذهنياش در جغرافياي اين منطقه از جهان سرشار از مفاهيم و واژهگاني چون جنگ، انقلاب،سركوب، اختناق، آوارگي،مبارزه،بياعتمادي، سرخوردگي و ...دهها كلمهي ديگر از اين دست كه حوصلهي به اجبار صبورش را انباشته و عجيب كه نسلي با اين خاطرههاي ذهني «ناهمگون» اكنون...
اعتماد ملی که از دست رفت!
ما مردمی هستیم همیشه منتظر حادثه. مردمی هستیم همیشه مشکوک. مردمی که همیشه منتظریم اتفاقی علیه ما روی دهد. اگر اتفاقی روی ندهد انگار جایی از کار لنگ است. ما همیشه منتظریم ابتدا اتفاق بیافتد. باید همیشه واقعه وقوع بیابد و آن گاه علاج واقعه بنماییم. در تمام این سال ها که از عمر 4 ساله ی روزنامه ی اعتماد ملی می گذرد بارها از خودمان از همین خود مایی که خود را روشنفکر و طرفدار آزادی بیان و آزادی مطبوعات و به طور کلی آزادی می دانیم، شنیده ایم که راستی چرا روزنامه ی اعتماد ملی توقیف نمی...
کوردستان قاهره، انقلاب ۱۸۹۸
به مناسبت ۱۱۱سال روزنامه نگاری کوردیسرور گرامیبسیارخرسندم از این که اولین شماره ی روزنامه ی «کوردستان» را برایتان می فرستم، همین روزنامه ای که اکنون در قاهره آن را منتشر نموده ام.ملت من، یعنی ملت کورد،جمعیتی است بالغ بر 6 میلیون نفر که در آسیای صغیر به سر می برند، و دارای زبانی باستانی اند و من برای اولین بار است که روزنامه ای را با این زبان منتشر می نمایم، با هدف انتشار دانش و روح مهربانی در میان فرزندان ملت ام و ترغیب کوردها جهت در پیش گرفتن راه توسعه و مدرنیزاسیون و تمدن نوین، هم زمان...