چرا در انتخابات شرکت می کنم
من به 4 دلیل زیر انتخابات در ایران را روندی غیر دموکراتیک ارزیابی می کنم .
1- اولین شرط دموکراتیک بودن انتخابات این است که همگان از حق برابر، برای انتخاب شدن و انتخاب کردن برخوردار باشند، که متاسفانه در ایران به چند شیوه این حق از گروهی گرفته شده است؛ نخست آن که طبق قانون اساسی تنها مردان و تنها کسانی که از مذهب شیعه ی اثنا عشری برخوردار باشند(الی الابد)، می توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. بنابراین «زنان»،«سنی»ها، دیگر مذاهب شیعی،پیروان دیگر ادیان ابراهیمی و به طور کلی هر فرد فاقد ان دو ویژگی به طور قانونی از حق «انتخاب شدن» محروم است.
2- گروه های مختلف دیگری از مردم جامعه ی ایران اگر چه به ظاهر منع قانونی برای انتخاب شدن ندارند، اما در
من به دلایل زیر انتخابات در ایران را روندی غیر دموکراتیک ارزیابی می کنم . 1- اولین شرط دموکراتیک بودن انتخابات این است که همگان از حق برابر، برای انتخاب شدن و انتخاب کردن برخوردار باشند، که متاسفانه در ایران به چند شیوه این حق از گروهی گرفته شده است؛ نخست آن که طبق قانون اساسی تنها مردان و تنها کسانی که از مذهب شیعه ی اثنا عشری برخوردار باشند(الی الابد)، می توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. بنابراین «زنان»،«سنی»ها، دیگر مذاهب شیعی،پیروان دیگر ادیان ابراهیمی و به طور کلی هر فرد فاقد ان دو ویژگی به طور قانونی از حق «انتخاب شدن» محروم است. 2- گروه های مختلف دیگری از مردم جامعه ی ایران اگر چه به ظاهر منع قانونی برای انتخاب شدن ندارند، اما در طول 30 سال گذشته از تاریخ جمهوری اسلامی هم چنان به صورت یک عرف سیاسی و یا شاید بگوییم یک عرف شورای نگهبانی از این حق محروم مانده اند. گروه های قومی چون بلوچ ها، کوردها و نیز گروه های اعتقادی و سیاسی چون ملی مذهبی ها، احزاب مشخصا چپ، یا اعضای جبهه ی ملی و نهضت آزادی. بنابر این به نوعی دیگر حق انتخاب شدن از این افراد نیز سلب شده است. 3-روند های نظارتی پیشینی و پسینی در اختیار یک نهاد خاص، که بر خود آن نهاد امکان نظارت دموکراتیک وجود ندارد، می تواند در بسیار از اوقات روند دموکراتیک برگزاری انتخابات را دچار تردید جدی نماید. زمانی که یک نهاد می تواند تنها عده ای قلیل را برای انتخابات تایید نماید و اگرچه در مورد انتخابات ریاست جمهوری فعلا اتفاق نیافتاده است اما در مورد انتخابات مجلس، شاهد آن بوده ایم، که می تواند حتا پس از برگزاری ، انتخابات را ابطال نماید، چگونه می تواند امکان صیانت و سلامت را در ذهن ها مخدوش نکند. 4- عدم آزادی واقعی تشکیل و تاسیس احزاب گروه های سیاسی خود به عنوان نقصی در روند دموکراتیزاسیون جامعه، از موارد دیگری است که بنیادهای دموکراسی را زیر سوال می برد و این تشکل ها و تاسیس ها معمولا اگر هم امکانش باشد امکانی است در اختیار دارندگان قدرت و یا اعوان و انساب آن ها. چنین شرایطی برای من و میلیون ها شهروند دیگر در این سرزمین به این معنی است که عده ای از آدم ها تنها به دلیل برخورداری ا ز یک سری ویژگی های "انتسابی" و نه ویژگی هایی "اکتسابی"، بدون هیچ توضیح و توجیهی از من برتر دیده شده اند و آن ها از حقوقی بیشتر از من برخوردارند. آن ها چه خودشان خواسته باشند و چه نخواسته باشند از برخی رانت های قانونی و سیاسی و .. برخوردارند و من در چنین شرایط نابرابر و غیر ممکنی حاضر به مشارکت نیستم. از دید من دموکراسی زمانی دموکراسی است که همگان از دید قانون از حقوق برابر برخوردار باشند و البته وضعیت حال حاضر ایران را هرگز دموکراتیک نمی دانم و انتخابات های برگزار شده را نیز دموکراتیک نمی دانم. تا زمانی که احزابی که من هیچ اعتقادی به باور و ایدئولوژی آن ها ندارم نتوانند در برابر من، با دیدگاه سیاسی، اجتماعی و ... خودم، حق برخورداری از مشارکت سیاسی را داشته باشند؛ خودم را نیز در موقعیت دموکراتیک نمی دانم. چه برسد به این که خودم و بسیاری از کسانی که به آن ها اعتقادی دارم یا ندارم فعلا حق مشارکت نداریم. بنابراین به عنوان مثال امکان بارور شدن اهداف و اعتقادات و علایق و خواسته های من به عنوان یک کورد، یک سنی مذهب و فمینیسیت حداقل ازاین 3 منظر در انتخابات های ریاست جمهوری وجود ندارد. از این رو در بیشتر دوره های انتخاباتی گذشته معمولا از حق قانونی امتناع دموکراتیک و عدم شرکت در انتخابات استفاده کرده ام. اما با این همه همین انتخابات موجود را در شرایطی خاص امکانی ، برای جلو گیری از تضییع جدی تر حقوق شهروندی، آزادی های مدنی و .... می دانم که بسیار شدیدتر مورد نقد من است. اگرچه انتخابات با شرایطی که بر شمردیم فاقد شرایط دموکراتیک است و اصولا انتخابات نیست، اما شرایط ما و من، مانند زمانی که من از فرط گرسنگی در بیابانی بی آب و علف تنها 4 گزینه برای انتخاب داشته باشم حتا اگر هیچ کدام از آن گزینه ها در شرایط عادی قابل خوردن نباشد، باز هم در شرایط اضطرار مجبوریم که یکی را استفاده نماییم. اکنون به نظر من در شرایطی هستیم که ،نه تنها حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی مردمان جامعه در احتضار به سر می برد که با سیر تندروی ها و حمله های آن چنانی به جنبش های اجتماعی و مدنی و حقوق بشری، نویسندگان، روزنامه نگارن و فعالان جنبش زنان شرایط نیز در خطر و احتضار به سر می برند. از سوی دیگر در این انتخابات از سوی برخی کاندیداها و تیم هم راه شان برنامه ها و شعارهایی ارائه شده که تا حد زیادی بر خواسته ها و اهداف من هم پوشانی دارد و شرکت من یعنی رای به آن برنامه ها و شعارها و تداوم گفتمان اصلاح طلبی مدنی سیاسی. گزینه رای دادن ، یعنی تایید نظام فعلی اگر تحت شرایطی نیز درست باشد، اما گزینه ی رای ندادن به معنای آرامش در کنار مردگان و تایید و آزاد گذاشتن بی رویه گری های حاکمان شرایط فعلی. است. کدام یک می تواند درست تر باشد ؟ رای ندهیم و نظام را تایید نکنیم و بگذاریم کارگزاران خشونت همین طور به راه شان ادامه دهند و کوچک ترین مانع را نیز در پیش پایشان ایجاد نکنیم ، یا رای بدهیم و با معطل کردن سیر روند فعلی برای اندک زمانی حداقل فرصتی به خودمان و جنبش های مدنی بدهیم برای نفس تازه کردنی دوباره. از سوی دیگر با حضور جناب میر حسین موسوی که کاندیدای توافقی جناح راست میانه با جناح چپ زمانی تند رو و اکنون حداقلی به قول خودشان، یک الزام دیگر برای شرکت در انتخابات برای شخص من و همه ی آن ها که حداقل امیدی به جنبش اصلاح طلبی دارند، به وجود آمده است ؛ اگر موسوی و دو جناح اصولگرا ، مشارکت – مجاهدین به پیروزی برسند، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. فقط باید فاتحه ی اصلاح طلبی را برای ابد خواند. زیرا اصلاح طلبی تحت قیادت و سیادت آقای ناطق نوری برای دولت آشتی ملی و عناوینی از این دست، به معنای این است که اصلاحات به نا کجا آبادی می رود که جوانان و نسل های بعدی آن که قرار است ادامه دهنده ی این جنبش باشند، نخواهند توانست در مقابل جبهه ی اصولگرایان و بسیج حامی موسوی قد علم کنند. یقینا و بدون شک قدرت آن ها برای به تجلی رساندن خواسته های شان توسط کاندیدای مورد حمایت شان از بدنه ی جامعه ی مدنی بسیار بیشتر است. اتفاقی که خواهد افتاد این است که عده ای مشارکتی و مجاهدینی به مناصبی از قدرت خواهند رسید و دیگر بی خیال اصلاحات. رای دادن اکنون حرکتی است برای این که به حاکمیت و خودمان و مردمی که در فقر،ریا، انسداد و استبداد سیاسی وفرهنگی و .. فرو رفته اند یک بار دیگر امید بدهیم که امکان تغییر بدون خشونت و امکان طرح خواست های حقوق بشری، شهروندی، برابری طلبانه و آزادی خواهانه وجود دارد و خریدار دارد. وگرنه یا باید بنشینیم و مثل گفتمان حجتیه منتظر باشیم که فساد آن قدر زیاد شود که حکومت خود درون فساد خود بپوسد و راه برای عدالت و .. باز شود. یا این که به گزینه های خشن و یا ناگهانی و زیربنایی برای تغییر کلی معتقد باشیم که در حال حاضر نشانه های معقولی از آن مشاهده نمی شود .
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ