شبه موضع انتخاباتی
اولا دلیل این که این همه مدت چیزی ننوشته ام بماند برای فرصتی دیگر.
دوما از زمان جدی شدن بازار انتخابات بحث های زیادی در مورد موضع فعالین کورد از سر گرفته شده است. عده ای که در حمایت و دعوت خاتمی کوشیدند و عده ای همچنان منتظر کاندیدای مورد نظر خودشان هستند که ببیند آیا اعلام موضع می کند یا نه تا جدی تر وارد کارزرا و بازار شوند.اما آن چه عجیب و دور از ذهن به نظر می رسید اظهار نظر در مورد نظر افرادی است که خود هم رسانه دارند و هم دسترسی به تریبون و رسانه های دیگر. این که ما از سوی ان ها اعلام موضع کنیم و بگوییم فلانی طرفدار فلان کاندیدا است و یا فلان کس دیگر انتخابات را تحریم کرده است و به هر نحوی از انحا سعی در آن داشته اند که موضع کسی را به خود و یا از خود دور کنند. به هر حال این هم از آن جنس اخلاق یا شاید بهتر آن ست که بگویم بی اخلاقی های انتخاباتی ما فعالین دموکراسی خواه و نادموکراتیزه شده است.از این رو و از آن جا که این اتفاقات در مورد شخص بنده نیز روی داده و بسیاری بدون هیچ گونه کسب اطلاعی از شخص بنده مواضعی را از سو ی من اعلام کرده اند٬به همین دلیل موضع انتخاباتی خود را به این شرح اعلام می کنم.
انتخابات در کشوری همانند ایران که به گفته ی دکتر حسین بشیریه...
دوما از زمان جدی شدن بازار انتخابات بحث های زیادی در مورد موضع فعالین کورد از سر گرفته شده است. عده ای که در حمایت و دعوت خاتمی کوشیدند و عده ای همچنان منتظر کاندیدای مورد نظر خودشان هستند که ببیند آیا اعلام موضع می کند یا نه تا جدی تر وارد کارزرا و بازار شوند.اما آن چه عجیب و دور از ذهن به نظر می رسید اظهار نظر در مورد نظر افرادی است که خود هم رسانه دارند و هم دسترسی به تریبون و رسانه های دیگر. این که ما از سوی ان ها اعلام موضع کنیم و بگوییم فلانی طرفدار فلان کاندیدا است و یا فلان کس دیگر انتخابات را تحریم کرده است و به هر نحوی از انحا سعی در آن داشته اند که موضع کسی را به خود و یا از خود دور کنند. به هر حال این هم از آن جنس اخلاق یا شاید بهتر آن ست که بگویم بی اخلاقی های انتخاباتی ما فعالین دموکراسی خواه و نادموکراتیزه شده است.
از این رو و از آن جا که این اتفاقات در مورد شخص بنده نیز روی داده و بسیاری بدون هیچ گونه کسب اطلاعی از شخص بنده مواضعی را از سو ی من اعلام کرده اند٬به همین دلیل موضع انتخاباتی خود را به این شرح اعلام می کنم.
انتخابات در کشوری همانند ایران که به گفته ی دکتر حسین بشیریه از یک ساختار سیاسی«دموکراسی صوری» بهره می برد و نیز با سیستم های نظارتی پیشینی همانند نظارت استصوابی شورای نگهبان و یا نظارت های پسینی چون هیئت های نظارت که گاه در انتخابات مجلس شاهد ابطال بی ارائه ی دلیل انتخابات و... نیز بوده ایمُ به خودی خود وضعیتی«حداقلی» است.
از این گذشته در کشوری که هم اکنون که ۵۳روز تا انتخابات باقی مانده است٬هیچ کس نمی داند کاندیداهای نهایی و رقابت کنندگان اصلی چه کسانی با چه دیدگاه هایی هستند٬انتخابات نه تنها شباهت چندانی به انتخابات ندارد که بیشتر به بازی بزرگ و بی در و پیکری از «احتمالات» شبیه است.
از سوی دیگر سخن گفتن از حقوق شهروندی یکی از ارکان لاینفک مبحث انتخابات است. شهروند به عنوان عضوی از یک کشور که مالیات می پردازد٬ شناسنامه و پاسورت و تابعیت آن کشور را دارد٬ در آن کشور به «کار» و فعالیت مشغول است و سهمی در تولید(اقتصادی٬فرهنگی و..) دارد.به همین دلایل حق دارد نسبت به سرنوشت سیاسی جامعه خود موضع بگیرد و رایی را که متعلق به شخص وی است به صندوق بریزد یا نریزد. هر کدام از کنش های مذکور یک کنش فعال سیاسی است و لزوما فعال بودن به معنای همیشه رای دادن و یا همیشه رای ندادن نیست. اتفاقا شهروندی که نه به عنوان یک فعال واقعی و نه در قامت یک شهروند٬ بلکه بیشتر در قامت یک «رعیت» همیشه چون سربازی فداکار و از سر وظیفه ای که در این چند ساله با عناوینی چون«ملی»٬ «مذهبی» و یا عناوین دیگر تعریف شده است٬ نمی تواند معنای فعال بودن داشته باشد. بلکه این نیز خود شکلی از انفعال است و نشان از این دارد که شخص مذکور هیچ موضع مشخص سیاسی ندارد و به انتخابات به عنوان یک بازی می نگرد که هر از چند گاهی می تواند در آن شرکت کند و شرکت می کند.با همین استدلال تحریم همیشگی یک رویداد سیاسی نیز نشان از انفعال دارد و نه فعال بودن در عرصه ی سیاسی.
با این مقدمه ی نه چندان کوتاه٬ می خواهم بگویم با توجه به اتفاقات روی داده ٬ من فعلا بنا را بر تحریم نگذاشته ام.گزینه ی مورد نظر من بدون هیچ شکی هیچ کدام از کسانی که تا به حال اعلام حضور کرده اند و یا نام شان مطرح شده نیستند. اما صرف این نیز من را به تحریم انتخابات وا نمی دارد٬ بلکه از این میان من اندک امید به حضور خاتمی در میان این خیل کاندیداها داشتم که همه دیدیم خاتمی حوصله ی چنین بازی را دیگر نداشت و با اعلام حضور موسوی شاید بیش از هرکسی پی برد که بازی این بار بدجوری بازی است.
من یک شهروند هستم و با همه ی تبعیضاتی که به عنوان شهروند به من می رود٬ تا زمانی که علیه شهروند بودن خودم اقدامی چون ترک این جامعه و یا علیه این جامعه نداشته ام نمی توانم خودم را از شهروند بودنم مغفول قلمداد نمایم و این حق را برای خودم قایلم که از این وضعیت حداقلی «در صورت امکان» -تامید می کنم در صورت امکان- نزدیک ترین گزینه را به مواضع ام بیابم و سعی در تحقق اهداف مورد نظرم که در راستای حقوق بشری٬ رفع تبعیض جنیسیتی٬ تبعیضات قومی و... می باشد٬داشته باشم.
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ