حجاریان؛از تئوری پردازی اصلاحات تا پیوستن به پوپولیسم سبز
سعید حجاریان طراح و برنامه ریز وزارت اطلاعات و کسی که مدت ها در معاونت امنیتی این وزاردت خانه در تمام سال های مخوفش حضور داشت. در سال هایی که ،در تصفیه حساب های قدرت ، به همراه تعداد کثیری از دوستان شان از صحنه ی اجرایی قدرت بیرون رانده شدند، به مرکز تحقیقات استتراتژیک رفت و خلوت علمی گزید و روش مطالعه ای منحصر به فرد گزید. به گفته ی دکتر پرویز پیران، وی هروقت کتابی می خواند، زمانی که به جایی می رسید که رفرنسی از جای دیگر داشت، همان موقع به همان منبع اصلی مراجعه می کرد خلاصه ی کاملی از آن منبع را می نوشت و روی صفحه ی کتاب مورد مطالعه اش می چسپاند. ایشان با چنین مجاهدتی از یک شخصیت امنیتی اطلاعاتی ، شان خود را به شخصیتی علمی پژوهشی و تئوریک ارتقاد داد. در سال 76 به عنوان مشاور خاتمی در رقابت های انتخاباتی هفتمین دوری ریاست جمهوری نقش فعالی را داشت و پس آن نیز به عنوان مشاور ارشد خاتمی......
سعید حجاریان طراح و برنامه ریز وزارت اطلاعات و کسی که مدت ها در معاونت امنیتی این وزاردت خانه در تمام سال های مخوفش حضور داشت. در سال هایی که ،در تصفیه حساب های قدرت ، به همراه تعداد کثیری از دوستان شان از صحنه ی اجرایی قدرت بیرون رانده شدند، به مرکز تحقیقات استتراتژیک رفت و خلوت علمی گزید و روش مطالعه ای منحصر به فرد گزید. به گفته ی دکتر پرویز پیران، وی هروقت کتابی می خواند، زمانی که به جایی می رسید که رفرنسی از جای دیگر داشت، همان موقع به همان منبع اصلی مراجعه می کرد خلاصه ی کاملی از آن منبع را می نوشت و روی صفحه ی کتاب مورد مطالعه اش می چسپاند. ایشان با چنین مجاهدتی از یک شخصیت امنیتی اطلاعاتی ، شان خود را به شخصیتی علمی پژوهشی و تئوریک ارتقاد داد. در سال 76 به عنوان مشاور خاتمی در رقابت های انتخاباتی هفتمین دوره ی ریاست جمهوری نقش فعالی را داشت و پس آن نیز به عنوان مشاور ارشد خاتمی هم چنان در این پست باقی ماند و تاثیر گزارترین نقش را در پیش برد جریان اصلاحات داشت. بعد از آن روزنامه ی صبح امروز را تاسیس کرد، که بعد از روزنامه ی جامعه شور دیگری به جریان روزنامه نگاری در حال رشد ایران بخشید و سهم قابل توجهی را از روشنگری و نیز تبیین بنیاد های اصلاحات بر دوش گرفت. با شرکت در انتخابات شوراها و انتخاب وی به عنوان عضو اولین انتخابات شورای اسلامی تهران، به عرصه اجرایی باز گشت .اما از آن سو گفتمان اقتدار گرا با تببین خشونت در تریبون های رسمی کار را به جایی رساند که حجاریان توسط جوانی به نام "سعید عسگر" ترور شد و خوشبختانه جان سالم اما متاسفانه بدنی ناسالم به در برد. بعد از آن حادثه مردم بسیاری در کنار بیمارستانی که سعید حجاریان در آن بستری بود به دعا و نیایش برای سلامتی وی پرداختند و بسیاری را تحلیل بر این بود که این رفتار مردم به معنای این است که وی را به خاطر نقش موثرش در وزارت اطلاعات و رفتارهای گذشته اش بخشیده اند و حجاریان در بازگشتش از آن راه، هزینه ی لازم را حتا تا پای جان پرداخته است و به وی لقب جانباز اصلاحات دادند. حجاریان خوشبختانه روند سلامتی را کم کم پیمود و به محض جان گرفتن با همه ی مشکلات جسمی اش دوباره رو به گفتمان اصلاحات آورد و دوباره سعی در تئوریزه کردن جریان رو به افول اصلاحات نمود و یک بار هم رسما پذیرفت که "اصلاحات مرد" اما شعار داد که "زنده باد اصلاحات". اما اکنون و پس از شکست سختی که در دور دوم با سیاست های لجبازانه ی و کودکانه ای که وی و یاران و هم فکران اش در دور قبل با مهدی کروبی داشتند. حاضر شدند که اصلاحات شکست بخورد اما مهدی کروبی که اعتقادی به هوچی گری ها و تندوری های آن زمان آنان نداشت پیروز نشود. جریان خود محور پندار و خود رای مشارکت و مجاهدین اسلامی، هیچ کس را نیافتند که در قامت رییس جمهور به مردم معرفی کنند اما از سر همان لجبازی، "معین" را که خود یکی از وزیرهای تحمیلی به خاتمی برای وزارت علوم بود و رهبر جمهوری اسلامی بارها خشنودی خود را از حضور ایشان در وزارت علوم اعلام کرده بود، کاندیدای خویش به مردم معرفی کردند و آن ها می دانستند که پیروز نمی شوند و با این کار تنها می خواستند که رای کروبی را بشکنند و در این کار هم موفق شدند .اگر چه با همه ی تلاش شان توانستند تنها حدود 4 میلیون رای کسب کنند. 4 میلیون رای ای که اگر به پای مهدی کروبی نوشته می شد امروز وضع جامعه ی ایران این نبود که می بینیم. اما آن ها با همه ی ادعای زیرکی شان پیش بینی"اتفاقی"به نام «محمود احمدی نژاد» را نکرده بودند. آن ها بر این باور خام بودند که یا خودشان پیروز می شوند یا نهایتا هاشمی رفسنجانی، اما محاسبات شان غلط از کار در آمد و دور دوم هم هرچه تلاش کردند که مردم به رفسنجانی رای بدهند دیگر دیر شده بود و فهمیدند مردم هیچ وقعی به باورهای آنان نمی نهند. در واقع جریان مشارکت و مجاهدین مسول رسمی شکست پروژه ی اصلاح طلبی در دور گذشته ی انتخابات هستند. تنها برای یک لحظه فکر کنید آن ها اگر به فکر مطامع و منافع شخصی نبودن و تنها چهار سال خودخواسته و نه به اجبار محمود احمدی نژاد، دندان قدرت را می کشیدند و پشت مهدی کروبی می ایستادند آیا دور قبل پیروزی با اصلاح طلبان نبود؟ به فرض که از دید آن ها در آن دوره مهدی کروبی به اندازه ی آن ها اصلاح طلب یا تندرو در اصلاح طلبی نبود؟ اما حتا اگر فرض را بر این بگذاریم که کروبی15% اصلاح طلب بود. آیا دولتی با 15% اصلاح طلبی فرصت بهتری برای مردم و جریان اصلاح طلبی و حتا خود آن ها برای بازسازی شان نبود، تا دولتی 100% اصول گرا و تمامیت خواه؟ به راستی عامل واقعی رییس جمهور شدن محمود احمدی نژاد چه کسی بود غیر از این دو گروه تمامیت خواه و به اصطلاح "اصلاح طلب"؟ اکنون اما دولتی در این 4سال سر کار آمد که زاده ی پوپولیستی حاشیه ای و اتفاقا ورزش گاهی بود.(جایی که هنوز هم محمود احمدی نژاد لذت سخنرانی در آن را به هر جای دیگر ترجیح می دهد). این دولت دولتی یگانه از هر سو و هر شکلی بود. دولتی که هیچ قرابت و تشابهی با دولت های پیشین خود نداشت. نه بدان جهت که دولت قبلی اصلاح طلب بود این یکی اصول گرا ، زیرا که این دولت با دولت های پیشین و اسبق محافظه کار هم هیچ قرابت و مشابهتی نداشت. اما در گذشت این 4سال ،یاران سعید حجاریان به رهبری فکری وی می دانستند که راهی به قدرت بدون کمک رهبری ندارند. این است که در همان توافقی که در مقاله های قبلی بر سر آن بحث شد بر سر تقسیم کابینه ای اصول گرا- اصلاح طلب، با هم کنار آمدند. اما برای پیروزی آن ها می دانستند که در فضایی که بیش از 4 سال است پوپولیسم در آن حاکم است و از سوی دیگر شور و هیجان های خیابانی مدت هاست که رخت بر بسته از این دیار، حتا از آن جا که تیم های ورزشی ما نیز در این 4 سال بیش از آن که پیروزی کسب کنند شکست و سرافکندگی را نوشیده اند، بنابراین بهترین وضعیت، معرفی کاندیدا در وضعیتی نامعلوم نا شناخته برای نسل جوان و در رویای گذشته ای خوش، بهترین تاکتیک نیز٬ شور متزاید و متهاجم خیابانی بدون هیچ برنامه ی از پیش تعیین شده ای و تنها با تکیه بر شور ِبه درون خزیده و عقده های فرو خفته ی این مردم و جوانان و زنانی که در این 4سال مجال بروز نیافته بود. جماعت مشارکت و مجاهدین هر چه را خوب بلد نباشند موج سواری و موج به راه انداختن را خوب توانایند. آن ها در دوره ی هشتم انتخابات ریاست جمهوری نیز از شگردهای پوپولیستی بهره می گرفتند برای امیدوار کردن مردم به خاتمی. یادتان هست شعار و تنها شعار دور هشتم انتخابات ریاست جمهوری مشارکتی ها چه بود؟"یا علی مدد" .شعاری که 100هزار نفر در ورزشگاه آزادی هر گاه که تیم ایران از تیم حریف عقب می افتاد، یک صدا فریاد می کشیدند. اکنون همان پوپولیسم ورزش گاهی را به خیابان و به کمک انتخابات کشیده اند. شعار های این دوره از انتخابات ریاست جمهوری طرفدارن موسوی و تیم حجاریان و مشارکت و مجاهدین بسیار سخیف تر و خیابانی تر از شعارهای طرفدارهای احمدی نژاد است. شعارهایی هم چون: اتل متل توتوله دیکتاتور کوتله..... یه هفته دوهفته محمود حمام نرفته...ایول ایول میر حسین رو ایول است.."برای جماعت حجاریان و مشارکت و مجاهدین بسیار جذاب تر از شعارهای طرفداران و حامیان کروبی است که می گویند: آزادی اندیشه... زندانی سیاسی آزاد باید گردد...حجاب اختیاری.... تغییر قانون اساسی . زیرا در مقابل شعار "ایول ایول میر حسین و ایوله " هیچ تعهدی نسبت به مردم و طرفداران شان ندارند. راستی مردمی که در خیابان شعار "ایول ایول... و سیب زمینی .... و دکتر برو دکتر" می دهند چه توقعی می توانند از دولت آینده داشته باشند. درخواست کننده ی کدام مطالبه باشند. یکی از پیروان سرفروبسته ی مشارکت در شهرستان ما، سال گذشته خبر داد که سیاست مشارکت این است که :"مردم راپررو نکنیم" و بر همین سیاست است که در تعریف مودبانه اش می شود سطح توقعات را بالا نبریم. راستی بالا نبریم قبول ! اما سطح خواسته های سیاسی و فرهنگی و حتا اقتصادی یک جامعه را به سمت :"ایول ایول و برو دکتر "پایین آوردن و منحرف کردن هم روا بود؟ آن ها که در دور قبل مهدی کروبی را اصلاح طلب نمی دانستند زیرا کروبی در 4 سال پیش ،نوع مطالبات مطرح شده از سوی آن ها را تند روی می دانست، امروز و بعد از 4سال اصلاح طلبانه ترین برنامه ی ممکن را با تببینی عملی ارائه داده است ، تندرو می دانند و خود طرفدار اعتدال!!! شده اند، آن هم با ترکیب اصول گرایی و اصلاح طلبی و با بهره گیری از تهییج توده و پوپولیسم اکنون حجاریان و یاران اش دیگر اصلاحات را نمی خواهند. دیگر دم از دموکراسی نمی زنند. دیگر جامعه ی مدنی رویا و خواسته ی آنان نیست. با تکیه بر شعار:محمود نباشد"یعنی حداقل خواسته ی سطحی توده، کاندیدایی را به میدان آوردند که به قول خودش در این یک ماهه برنامه های اش را نوشته است. یک ماه برنامه ریزی برای ریاست جمهوری یک کشور!!؟؟ آن ها تنها رسیدن به سطح اولیه قدرت را می خواهند و هیچ چیز دیگر. موجی با علائمی مذهبی_سکچوال، که نشانه هایی است برای ارضای همه ی عقده های سرکوب شده ی مذهبی_سکسوالیته، را به خیابان می ریزند و شالی سبز و تیکه پارچه هایی سبز این همه ی آن چیزی است که آن ها به مردم این خیابان می دهند و" بادکنکی سبز" البته! اکنون این عکس سعید حجاریان است با شالی سبز. می گویند "سعید عسگر" ضارب حجاریان نیز به ستاد شهر ری ِ موسوی پیوسته و شال سبز پوشیده است. شاید این خبر دروغ باشد، هرچند در این روزها و تمام این روزها هیچ خبری در مورد ستاد های میر حسین تکذیب نمی شود. سعید حجاریان دیگر شال سبز خیابان را بر دوش انداخته و به پوپولیسم خیابانی شهوت و عصیان کمپلکس های سرکوب شده پیوسته است. دیگر بی خیال اصلاحات و دموکراسی و جامعه ی مدنی. تنها "میر حسین "را ایول است.. من دلم گرفت . من حجاریان را واقعا انسانی اندیشه ورز می پنداشتم و می پندارم. اما انگار برای رای آوردن و کسب قدرت هر وسیله ای حتا تن سپردن به پوپولیسم وندالیسمی چنین توجیه پدیر است. آقای حجاریان به این عکس و به شان امروزت نگاهی بیافکن در آینده ببین از کجا به کجا آمدی. آقای حجاریان ما بخش اعظمی از اصول بنیادین دموکراسی و اصلاحات سیاسی ایران ار در نوشته های شما یافته بودیم.راستی آقای حجاریان چرا این روزها چیزی در مورد تحلیل شرایط اجتماعی- سیاسی این روزهای نمی نویسید؟ اقای حجاریان اگر کاندیدای رقیب از بسیج در ستاد های انتخاباتی اش سود می جست، امروز شما اوضاع را "بناپارتیسم" ارزیابی نمی کردید؟. اگر امروز مقاله می نوشتید از "ملیتاریزه شدن دموکراسی" نمی نوشتید؟آقای حجاریان کاش از هیچ کاندیدایی حمایت نمی کردید و هم چنان به نوشتن و تببین تئوریک اصلاحات ادامه می دادید. کاش انتخابات را حتا تحریم می کردید اما به خواست واقعی مردم و آن چه که جامعه ی ایران نیاز داشت، می پرداختید. کاش به جای شال سبز بستن و هم رنگ شدن با سعید عسگر ها و امثالهم هم چنان تئوری پرداز می ماندی اقای حجاریان! هر چند مولانا فرموده: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش....باز جوید روزگار وصل خویش لینک متبط: انتخابات دهم سال88 مصاحبه من با بخش فارسی رادیو بین الملل فرانسه:http://www.rfi.fr/actufa/articles/113/article_6634.asp
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ