13سطر از نبودن ات

سطرهایی از نبودنت 


۱-



وقتی در دلم


 با تو قدم می زدم


خیابان آن قدر برایت تنگ شد


مجبور شدم


دستانت را در شعرهایم بگیرم


 


این۱۳ شعر کوتاه را در ادامه مطلب بخوانید



پاییز ۷۸



سطرهایی از نبودنت



به: میم-لام


۱- (خیابان)



وقتی در دلم


 با تو قدم می زدم


خیابان آن قدر برایت تنگ شد


مجبور شدم


دست هایت را در شعرهایم بگیرم


 


۲-(بوسه)


نمی دانی


این کوچه


چه شوقی


به میل گفت و گوی من و تو داشت


و آن کاج رسوا هم می دانست


بوسه ی ناکرده هم طعمی دارد


 


۳-(تو)


تو


نبودی گلم


تنهاییم را  سرودم


 


۴-(بارانی)


به هنگام چشمانم


بارانی مپوش


شاید من خواستم ببارم


 


۵-(باران)


باران!


باران که نمی گذارد شعری برایت بنویسم


اما!


اما! خیس


خیس


خیس تر از چشم های خودت «دوست» ات دارم


 


۶-(لباس)


پیش تمام لباس هایت


 مرا رسوا خواهد کرد


پیراهنی از تو


که بوی گریه های مرا می دهد


 


۷-(نماز)


که گفته است


دوازده حاصل ضرب این اتاق است


کسی سهم سجاده ی مرا فراموش کرده است


 


۸-(روسری)


از سرمه ای ترین


 سه شنبه های «روسری» ات


تا جمعه ای ترین عبورهای دور و متروک


 سفرو دریا


روبه روی آیینه ات


فنجان نسکافه ام را


از چشم های تو می نوشم


 


۹-(سفر)


سفر گزینه ی مناسبی نیست


انتخاب های دیگری هم هست


روسری پر از باد تو


دستمال پر از اشک


و نامه های من


 


۱۰-(دروغ)


این همه دروغ گفتم 


عاشق من نشود


او عاشق دروغ های من شده بود


 


۱۱-(جذر و مد)


آسمان «تن» ات


دو «ماه» داشت


 و این راز جذر و مّد همیشگی دلم بود


 


۱۲-(کلاغ)


تو گفتی


کلاغ را دوست داری


من 


هزار کوچه ی قهوه ایِ  با کلاغ را


گریستم


 


۱۳-(پیاده روی روی برف)


وقتی عرض شانه های من


«آسمان» ات می شود!


انگشتان پای تو ستاره می شمارد


من!


تنها مردی هستم


با ماه روی برف ها


قدم می زنم


 


 


شعرهای من   شعرهای من 2   صبح      باد و بامداد


۱- این شعرها در اواخر شهریور و  اوایل پاییز سال ۱۳۷۸  سروده شده است.۲-اگرچه هر کدام به عنوان یک واحد مستقل شعری سروده شده  و هر کدام در شکل افقی خویش شعری تنهاست, ولی در طول زمانی نزدیک به هم و در یک حال و هوا,همین ویژگی باعث می شود که پشت سر هم خواندن شان نوعی ارتباط عمودی را نیز برای خواننده فراهم نماید.۳-گم شدن در خاطرات گذشته و حسرت به روزگار دیروزمان از ویژگی های فرهنگ ماست من نیز از این قاعده مستثنا نیستم. از این رو به یاد ۹سال پیش خود و روزگارم این شعره را گذاشتم.۴-ویژگی دیگر این شعرها این است که بار اول نیز به فرسی سروده شده و مثل دیگر شعرهایم کردی سروده نشده که به فارسی ترجمه شود.


 


 


 

farsi
Share
تا کنون 9 دیدگاه برای این پست ثبت شده است

فوق العاده زيبا و لطيف .عالي بود شهاب جان موفق باشي همشهري

من واقعا شعراتو دوست دارم شهاب. انگار زنده اند...

اومممم!

سلام. گاه سفر ناگزیر تنها گزینه است. باید رفت. عشق با دروغ همراه نیست . عشق کار دل است و نتوان آدمی را از عشق منع کرد.

دەست خۆش كاكە شەهاب من شاعیر نیم بەڵام چێر لە هێندێك شێعر ئەبەم. ئەم شێعرانەش لەو شێعرانەبوون. هەر بژی دەستت خۆش بێ

واسه شعرای قشنگتون بهتون تبریک میگم بهترین عاشقانه هایی هستند که تا به حال دیدم

شعر خوبی بود مرسی از تو و موفق باشی

باران که نمی گذارد شعری برایت بنویسم...<br />چه چیز جمله ی چنین سلیس و ساده را به شعری لطیف و مسحورکننده بدل می کند؟ آیا قرار داشتن آن در بستری شاعرانه است؟ یا تنها دلیل آن این است که روح غمگین و شاعرانه ای به پیشانی این جمله بوسه زده است؟

شعر (چند شماره ای) از شیوه های رایج بعد نیمایی است و کسانی چون سیروس نیرو و یدا... رویایی و سید علی صالحی در این شیوه سروده هایی دارند . هرچند عده ای این شعرها را شعرهای اس.ام اسی می دانند ولی من شخصاَ این نوع شعر را به جهت ایجاز و زیبایی خاص آن دوست دارم و این چند سروده ی شما نیز انصافاَ زیبا و داری پیام هستند . موفق تر باشید . <br />ماهی توی رختخواب آب خوابیده / آب/ صورت میهمان خود را - پیر می سازد .
shahab sheikhi ©