فهرست محتوا

شهاب نام به رویا رفتگان بی آواز

شهاب نام خوبی است. این را به رویا رفتگان دور بی آواز میدانند. راستش گاهی چنان تعصبی روی این « نام» دارم که گاه با بی رحمی شاید، گمان میکنم که برخی، شایسته نبود که نامشان « شهاب» باشد. یا میگویم کاش نام دیگری داشت آسودهتر بود این آدم. از دید من آدمی مسئول تمامی هویت خویش است. حتا هویتی که به اجبار به وی داده شده است. اجبار اتفاق که پدران و مادران ما گاه نامی را برای ما انتخاب کردهاند. برای همین معتقد به عوض کردن اسم توسط آدمی هستم. گاهی برخی اتفاقهای اجباری قرار نیست تا ابد ادامه یابد. شهاب...

لذتهای کوچک حواشی پنهان و دلچسپ زندگی

لذت بعضى مسائل، به حواشى پنهان و دلچسپ آن است. اگر چه به گفته ى مولانا مقصود از كاشت گندم كاه نيست، اما گندم كه كاشتى، كاه نيز به دست مى آيد. اما با اين همه باز برخى مسائل حواشى دلچسپ آن است كه شيرينش مى كند. براى همگان لذت دانشگاه در آن دوستى ها، بحث هاى حياط و كريدورها و بعد كلاس ها و فعاليت هاى سياسى و صنفى و اعتراض ها و سوتى هاي خودمان و اساتيد و همكلاسى هايمان و.. از خود اصل فعاليت درس خواندن كه كلى هم پُز رشته و مدركمان را مى داديم، بيشتر بوده است. لذت كتابخانه رفتن همان فضولى كردن...

رنج کشیدنی است نه نوشتنی ..

رنج كشيدنى است، نه نوشتنى. رنج هيچ انسانى نيز بر رنج هيچكس ديگر فضيلت و برترى ندارد.دردى هم به نام درد مشترك وجود ندارد. در عنوان و سرفصل شايد اشتراك واژه اى وجود داشته باشد. اما درد من درد من است و رنج من رنج من همان طور که درد تو درد خودت است و رنج تو رنج خودت. . با هيچ كس هم شباهت و اشتراكى ندارد. رنج را مى كشند نمى نويسند. قصه فقط این و این را کسی میداند که « رنج را میکشد» .

اگر هنر نبود واقعیت مارا خفه میکرد/به بهانهی جایزهی گلدن گلوب برای اصغر فرهادی

تا ساعت دو بامداد به وقت اروپاى مركزى بيدار ماندم براى ديدن بردن جايزه توسط فرهادى، اما از ترس اينكه فردا براى كلاس زبان خواب بمانم، خوابيدم، صبح در راه كلاس زبان و با موبايل تك تك استاتوس هاى دوستانم را مى خواند توى فيس بوك، اصغر فرهادى برنده ى جايزه شد.بعد از مدتها  بیدار شدن از خواب و نگاهکردن به سر خط خبرها، جزو اولین بارهاست که از خواندن یک خبر این قدر شاد میشوم. حداقل در این چندسال گذشته شاید تنها شبی که  تا این حد خوشحال شده آم شبی بود که  به همراه جمعی از روزنامه نگاران و...

دست دادن با یک دست مسئله این است؟ در بارهی عکس اصغر فرهادی و آنجلینا جولی

اصغر فرهادی را با تمام فیلمهایش میشناسم. همان زمان که هنوز هیچ کس نمیشناختش و فیلم، « رقص با غبار» را ساخت، تقریبا برایم محال بود این فیلم ایرانی باشد و محصول سینمای ایران. بعد «شهر زیبا» را ساخت این یک فیلمش هرگز به اندازهی فیلم قبلی متعجبم نکرد، اما «چهارشنبه سوری» فیلمی فوقالعادهتر بود. به ویژه جسارتش در به هم ریختن توهم و قدرت مردانه در همیشه متوهم و احساساتی جلوه دادن زنان و ثابت کردن آسان یک قضیهی دیرسال به جامعهی مردسالار، قدرت بازی گرفتن از هنرپیشههایش در این فیلم روشن شد. «دربارهی الی...
shahab sheikhi ©