از آنهمه ازدحام آه که در لابهی گریه می لرزید...../میدانم درد نشانیگم شدهی بی التیامی است.../ این زمین بی قرار را... /بالام هی..بالام..هی.... /کودکی که در شعرهای فاجعه عزیز میشود و ...سرزمینی که مثل زن تنها بعد از شکافتن مقدس ....جغرافیای این حوالی بدجوری میان نای گریه و آه تقسیم خوردهی خط خطی بی عدالتی می لرزد..../دردت به جان جغرافیای دل بی قاعدهام/ نلرز این همه .... تن پوش سیاه کودکان «رودبار» وزنان «بم» و سالخوردههای «وان» و مردان «آذربایجان» را به قامت دلمان دوختهایم ..../ به خاکمان...
فهرست محتوا
زلزله و بلاهت بی پایان
دوباره سرما خورده ام و دوباره مريض بودم. آخرين خبرها را قبل از اينكه مصرف قرص ها گيجم كند در مورد زلزله خواندم. بيدار كه شدم استاتوس هاى فيس بوكي و برخى وبلاگ هايي را كه به زلزله پرداخته اند مرور كردم. حماقت اذهان شست و شو داده شده از سوي پان ايرانيست ها و مذهبيست ها به يك اندازه ويران كننده است. چه آن هايي كه چنان شست و شوداده شده اند كه در اين شرايط مى خواهند، از گناه و شب قدر و عذاب متقابل گناه و.. بنويسند، حالا جالبش اینه که یکی از این مذهبیها نوشته:«يارو نوشته ما به دليل...