ما تعدد رسانه داريم نه تکثر رسانه (مصاحبه روزنامه اعتماد با من)
بررسي عملکرد و رويکرد رسانه(تلویزیون های) محلي در ايران |
|
|
منتشر شده در: روزنامه اعتماد
بررسي عملکرد و رويکرد رسانه محلي در ايران |
|
مصاحبه کننده:محیا بررکت
|
شبکه هاي استاني روز به روز بيشتر مي شوند و دامنه گستردگي آنها اکثر استان هاي کشور را در برگرفته است. اين روزها شايد نتوان از استاني نام برد که فاقد شبکه يي تحت عنوان شبکه تلويزيوني استاني باشد و در مقابل مي توان از کمتر استاني نام برد که شبکه تلويزيوني استاني با کارکردي استاني داشته باشد. رشد قارچ گونه شبکه هاي استاني در سال هاي اخير گوياي يک چيز است و آن اينکه؛ «بلندگوهاي دولتي بيشتر مي شوند.»
نخستين انتظاري که از راه اندازي شبکه هاي استاني شکل مي گيرد اين است که بتواند با عملکردي بومي فرهنگ و زبان بومي را ترويج دهد و نيازهاي محلي را رفع کند. قانون نيز اين مساله را تاييد مي کند و بر اساس اصل پانزدهم قانون اساسي استفاده از زبان هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه هاي گروهي در کنار زبان فارسي آزاد است. حتي اساسنامه سازمان صدا و سيما در خصوص محتواي شبکه هاي استاني با تاکيد بر پخش بيش از 50 درصدي برنامه ها با زمينه هاي بومي به کارکرد محلي گرايانه شبکه هاي استاني دامن مي زند. بر اين اساس بررسي کيفيت شبکه هاي استاني تلويزيوني راهي براي ارزيابي ميزان تعهد صدا و سيما به طرحي است که از سال ها پيش رنگ اجرايي به خود گرفت.
زبان و محتواي بومي
اگر در يکي از استان ها بيننده شبکه هاي تلويزيوني بدون توجه به آرم شبکه ها به بالا و پايين کردن شبکه ها بپردازد چه تمايزي ميان محتواي شبکه هاي استاني مي تواند قائل شود؟
شهاب الدين شيخي روزنامه نگار مي گويد؛ «من نمي توانم فرق زيادي ميان مثلاً شبکه استاني کرمانشاه (زاگرس) با شبکه استاني کردستان يا آذربايجان غربي قائل شوم چرا که جنبه محلي و بومي محتواهاي ارائه شده در شبکه هاي استاني چندان پررنگ نيست. بنابراين تفاوت چنداني ميان برنامه هاي استاني نيز وجود ندارد. آنچه در وهله نخست از کيفيت شبکه هاي تلويزيوني استاني برآورد مي شود کيفيتي پايين است و مساله ديگر توجه نکردن به زبان محلي منطقه است.
شيخي معتقد است؛ «اين تصور غلطي است که هر چه محلي است بايد ضعيف باشد. وظيفه رسانه ارتقاي کيفيت فرهنگ است. اما آنچه در عملکرد شبکه هاي استاني مشاهده مي شود اين است که رسانه خود را به هم سطحي يا حتي به پايين تر از سطح فرهنگي مردم مي رساند.»
يک نويسنده و روزنامه نگار در خصوص عملکرد شبکه هاي استاني مي گويد؛ «مهم ترين انتقادات واردشده بر شبکه هاي استاني اين است که به زبان محلي کمتر مي پردازند و اگر هم برنامه هايي با زبان محلي توليد مي شود لهجه و زبان اصيل محلي در آنها رعايت نمي شود. از سوي ديگر نپرداختن به فرهنگ محلي و ضعف هاي فني و محتوايي، عملکرد شبکه استاني را به چالش مي کشد. به طوري که محتواي شبکه استاني از نظر کيفي و کمي با شبکه هاي سراسري بسيار متفاوت است و بدون هيچ ابتکار و رقابتي با شبکه هاي سراسري عمل مي کند. همين کيفيت پايين موجب مي شود شبکه هاي استاني نتوانند با شبکه هاي ديگر رقابت کنند.»
به گفته وي جذب نکردن نيروهاي متخصص و اعتماد نداشتن به آنها موجب توليد برنامه هاي کليشه يي شده است.
عليرضا اسکندريون روزنامه نگار و از فعالان مدني زنجان نيز مي گويد؛ «وقتي شبکه يي استاني راه اندازي مي شود و به زبان بومي اهميت نمي دهد در واقع بخش عمده يي از فرهنگ محلي در آن رسانه ناديده گرفته شده است. يکي از مشکلات عمده در ساخت و پخش برنامه هاي شبکه استاني زنجان اين است که وقتي قرار مي شود از زبان ترکي استفاده شود نگاهي علمي بر به کارگيري اين زبان وجود ندارد و اين مشکل نه از رسانه بلکه از نظام آموزشي نشأت مي گيرد. در مدارس ما نيز ادبيات و زبان ترکي به درستي و علمي آموزش داده نمي شود و موجب شده برنامه نويسان و تهيه کنندگان سيما نيز به زبان ترکي مسلط نباشند.» اسکندريون در ادامه مي گويد؛ «کم توجهي به مسائل بومي در حالي در شبکه هاي استاني صورت مي گيرد که ضرغامي پيش از اين در مقام معاونت امور مجلس و استان هاي صداوسيماي کشور و در مصاحبه مورخه 7/4/81 خود با شبکه يک تلويزيون چنين گفته بود؛ «ما آن شبکه استاني را که بيشتر به مسائل ملي مي پردازد شبکه استاني موفقي نمي دانيم، چون از مدار وظيفه اصلي خودش خارج شده است. وظيفه اصلي شبکه استاني پرداختن به سنن، زبان، گويش و مسائل قومي همان استان است.»
يکسان سازي يا بومي سازي
مخاطبان شبکه هاي استاني معتقدند برنامه هاي پخش شده در شبکه هاي استاني يا برنامه هاي تکراري توليد شده در شبکه هاي سراسري هستند که در اين صورت هيچ محتواي محلي را دربر نمي گيرند يا توليدات شبکه استاني با يک رويکرد غيربومي هستند و کمتر پيش مي آيد که برنامه جذاب محلي در اين شبکه ها پخش شود. (البته اين بدان معنا نيست که هيچ محتواي محلي قوي توليد نشده بلکه مقصود اين است که محتواهاي تکراري و ضعيف بر کفه ترازوي شبکه هاي تلويزيوني استاني سنگيني مي کند.)کيفيت ضعيف محتواهاي توليد شده غالباً با کم اهميت دادن به زبان و فرهنگ محلي از سوي مخاطبان محلي عنوان شد اما تکراري و توليدي نبودن بسياري از برنامه هاي شبکه هاي استاني در جدول عملکرد پخش سيماي مراکز استان ها قابل مشاهده است. بررسي جدول زير (که از سوي معاونت امور مجلس و استان ها به صورت ماهيانه تهيه مي شود ) نشان مي دهد محتواهاي تامين شده بخش قابل توجهي از محتواهاي پخش شده را به خود اختصاص داده اند. مثلاً در جدول مذکور عملکرد مهرماه آبادان اين طور آمده است؛ از 2412 دقيقه برنامه پخش شده،1074 دقيقه تامين، 1128 دقيقه توليد و 210 دقيقه خبر پخش شده است. بنابراين مي توان گفت نيمي از محتواي پخش شده کاملاً غيربومي بوده است. شيخي معتقد است؛ «پخش برنامه هاي سراسري در شبکه هاي استاني و محتواهاي پخش شده محلي که زير نظارت مستقيم مرکزي واحد به توليد محتوا مي پردازند، نشان دهنده اين است که شبکه هاي استاني بيشتر از آنکه در راستاي بومي سازي عمل کند، به يکسان سازي مي پردازد.» در بسياري از استان ها شبکه خبر و شبکه استاني در يک جا ادغام شدند و در اين صورت مخاطبان شبکه هاي استاني در ساعاتي از روز مي توانند بيننده برنامه هاي شبکه استاني باشند و در ساعاتي همان شبکه تغيير رنگ مي دهد و در قالب شبکه خبري به پخش اخبار مي پردازد. شيخي معتقد است؛ «اين عملکرد دوگانه در يک شبکه موجب آسيب رساندن به محتواي شبکه استاني و ضعف اين شبکه مي شود.»
تعدد رسانه نه تکثر رسانه
ضعف عملکرد شبکه هاي استاني يادآور ضعف حاکم بر فضاي رسانه يي در ايران است. همان فضاي غيررقابتي که رسانه خصوصي و محلي جايي در آن ندارند. ساختار فربه و دولتي صداوسيما مجالي براي تنفس رسانه هاي بومي را نمي دهد و به گفته مهدي محسنيان راد «ما در ايران تعدد رسانه داريم و نه تکثر رسانه». عضو هيات علمي گروه ارتباطات دانشگاه امام صادق مي گويد؛ «در ايران چيزي به نام رسانه محلي نداريم.» چرا که هر پنج سال يک بار تحقيقي در اين زمينه صورت مي گيرد و يافته ها حاکي از آن است که هنوز رسانه يي با کارکردهاي محلي در ايران شکل نگرفته است. به گفته اين استاد ارتباطات در مطبوعات محلي يا برنامه هاي شبکه هاي استاني شاهد اين هستيم که مطالب درج شده استخراج شده از سخنان مقامات رسمي است که در رأس هرم هستند يا تقليدي از محتواهاي موجود در شبکه هاي سراسري يا مطبوعات تهراني است. راديو و تلويزيون نيز رسانه ملي سراسري هستند و ما در اين زمينه شاهد تعدد رسانه هستيم و نه تکثر رسانه. وقتي در شبکه هاي استاني همان محتواي توليد شده و پخش شده در تهران و شبکه هاي سراسري در شبکه هاي استاني پخش مي شوند در اين صورت ما با تکثري از رسانه ها روبه رو نيستيم به خصوص آنکه ساختار صدا و سيما در ايران دولتي است. او معتقد است؛ «رسانه ها در شهرستان ها مشکلاتي دارند که اين مشکلات قديمي است؛ فقدان مخاطب. فقدان محتواي جذاب و... از جمله اين مشکلات هستند. در همه جاي دنيا رسانه هاي محلي به مسائل محلي مي پردازند مثلاً عروسي دختر بقال محله ممکن است داراي ارزش خبري باشد که به آن پرداخته مي شود اما در ايران اين گونه نيست. مساله تعدد رسانه ها در صدا و سيماي ايران ناشي از ساختار دولتي آن است.» وي در ادامه مي گويد؛ «رسانه هاي محلي خصلت قومي دارند و حوزه توزيع و مخاطبان مشخصي دارد که آنچه تحت عنوان شبکه هاي استاني داريم با رسانه محلي فاصله دارد در واقع شعبه يي از صدا و سيما هستند که با محتواي کمي متفاوت تر در اختيار مخاطب قرار مي گيرد. مثل اين مي ماند که لباسي را از فروشگاهي در تهران خريداري کنيد و همان لباس را از شعبه ديگر آن فروشگاه در شهرستان ديگر بخريد. ممکن است جنس لباس بر اساس شرايط اقليمي متفاوت باشد اما شما جنس را از همان فروشگاه گرفته ايد. ساختار شبکه هاي استاني در ايران نيز به همين صورت است.»
بلندگو ها هم مي توانند بهتر باشند
مرکز تحقيقات مطالعات و سنجش برنامه يي صدا و سيماي ايران در خصوص کيفيت و عملکرد شبکه هاي استاني نظرسنجي هايي را انجام مي دهد. بر مبناي نظرسنجي هاي انجام شده متنوع و جذاب شدن برنامه ها، افزايش مدت پخش برنامه ها، پخش بيشتر فيلم هاي محلي و توجه به مشکلات مردم و جوانان از سوي بسياري از بينندگان استاني پيشنهاد شده است.
اگرچه نوع ساختار صدا و سيما خود مانعي براي بهبود کيفيت محتوا است اما به گفته شيخي لااقل مي توان بر کيفيت محتواهاي استاني بيشتر کار کرد. تمرکز بر جنبه فرهنگي، برگزاري دوره هاي تخصصي توليد محتوا در استان ها و... مي توانند راهکارهايي براي بهبود وضعيت کنوني محتواي شبکه هاي استاني باشند.