فهرست محتوای کوردستان

اعتراض علیه معترض به تبعیض!!!.

کسانی که در مقابل آشویتس سکوت کردند، بهتر است در مقابل سرمایهداری خفه شوند.اعتراض علیه اعتراض کنندبه تبعیض، یکی از مکانیسمهای این همانسازی پوزیشن «صلح طلبی و ضد خشونت گرایی مدرن» است با مکانیسم «گیس سفیدی و ریش سفیدی سنتی». در این مکانیسم معمولا وقتی فاجعهای یا اتفاق ناخوشایندی و در جامعهی معاصر امروز رخدادی علیه هر کدام از گروههای مورد تبعیض جامعه رخ میدهد، فرایند اتخاذ شده از سوی اکثریت جامعه، چه جامعهی روشنفکری و فعالان سیاسی مدنیو مطبوعاتی، و چه جامعهی عمومی و مدنی، این است که قبل از...

وطنپرستی آخرین پناهگاه یک آدم خبیث است *

دیشب دوستی لینکی برام فرستاد که در آن «دانشجوی سابق» و «عضو سابق ادوار تکحیم وحدت» عکسی از « شهید حبیبالله گلپری پور» را منتشر کرده بود. در آن عکس حبیب به همراه دوستان قدیمیاش که مثلا نشان میدهد زمانی  ««چریک» بوده است و اسلحهای نیز بر روی پاهایش بود. دانشجوی سابق  روی آن نوشته بود « پدر و وکیل حبیبالله گلپریپور: حبیب کتاب داشت نه اسلحه!». در واقع با منتشر کردن این عکس میخواسته بگوید که پدر و وکیل حبیب دروغ گفتهاند و حبیب  نه تنها کتاب نداشته  بلکه واقعا اسلحه داشته و حق با...

درست در اواسط هیچوقت

درست در اواسط هیچوقت پارههای  ذهن جنگ زدهی کودکیاین مطلب ابتدا در «راه دیگر» منتشر شده است.کودکان از جنگ نمیترسند. این حقیقت تلخ و ویران کنندهای است. وقتی از جنگ مینویسم. وقتی قرار است از تجربهی جنگ بنویسم آن هم در کودکی درست عین همان کودکی که از جنگ نمیترسد و به دلیل این عدم فهم ترس از جنگ، مورد عتاب قرار میگیرد هنوز مورد عتاب قرار میگیرم که اینهایی که مینویسی توهمات توست. کودک اساسا جزو موجوداتی است که خارج از موجودیت و هویت انسان مدرن و حتا سنتی است. نه شاهد است و نه عاقل است و نه...

امپراطورمهربان زبان غمگین کوردی- برای نامیرایی شیرکو بیکس

    این مطلب ابتدا به مناسبت مرگ شیرکو بیکس،  در ویژه نامه‌ای «ایران وایر»  که به مرگ استاد شیرکو بی کس اختصاص داشت، منتشر شده است   زبان شاکله‌ی هویتی هر ملتی است و شعر شاکله‌ی شکیل نهایی هر زبان. شاعر، انسان زیسته‌ی زبان است و این گونه انسان متبلور و هویت یافته‌ی یک ملت میشود. این نهایت رویایی است که در یک انسان عینیت بیابد و شیرکو بیکس عینیت این رویا است برای مردم و زبان کوردی به طور خاص، و تبلور یکی از بلورهای کریستالی سرزمین...

بابام....حضرت بابام....

چند روز است این عکس را پیدا کردهام.عکس من و بابام در حیاط موزهی ملی ایران باید باشد یا موزهی آبگینه دقیقا یادم نیست کدامشان بود چون آن روز هر دو موزه را رفتیم.این عکس را لای البوم کوچکی از عکسهایم که با خودم آورده بودم. و در طول تمام این دوران آوارگی پیشم بوده است، پیدا کردم.از وقتی که عکس را دیده ام- عکس مربوط به سالهایی از زندگی است که مجوعه اتفاقاتی در آن رخ داده است ـ که از آن روز مدام تکرار عجیبی میشوند. از جمله اینکه چند روز پیش مطلبی نوشتم و در آن از گفتهی دوستی یادکردم و حتا نامش را در...

مصاحبهام با دویچه وله فارسی. در مورد کمپین « زن بودن ابزار تنبیه و تحقیر هیچ کس نیست»

امروز مردانی لباس زنانه برتن میکنند و با افتخار از حقوق برابر زن و مرد حرف میزنند که تا دیروز یکی از قسمهای مردان جامعه کوردستان این بود که « اگر نتونستم فلان کار را بکنم لباس زن به تن خواهم کرد» (ئەگەر ئەو کارەم نەکرد دەرپێی ژن لە پام دا بێت) این که این مردان از این که قسم بی شرافتیشان پوشیدن شلوار زن بوده است حالا با افتخار عکس خود را با پوشش زنانه منتشر میکند اصلا اتفاق کوچکی نیست.پوشاندن لباس زنانه بر تن مردی متهم در مریوان و گرداندن او در خیابان، ابتدا زنان مریوان و سپس مردان خطه...

آنها هیچ کس را دوست ندارند.

آنها فاشیست نیستند. راسیست نیستند. هوموفوب نیستند. اسلام فوب نیستند.مرتجع نیستند. قومگرا نیستند. توتالیتر نیستند.بلکهجمع زیادی از آنها یا حداقل طرفداران آنهاو یا هم جبههایهای آنها از نوشتهها و یاداشتها و استاتوسها و کامنتهایی که ناظر به «حقوق مردم» باشد میرنجند. آنها همانهایی هستد که علیه حقوق انسانها بیانیهی جمعی می دهند. علیه هم وطنانشان بیانیه جمعی می دهندو مردمان کشور رو گروه و گروه به جاسوسی و اجنبی پرستی و خیانت و ارتباط با بیگانگان و پول گرفتن از آمریکا و اسراییل و حتا صدام حسینی که در...

فارسی را چگونه آموختم

بعد از هجرت و فترتی چند ماهه در گروه خوب « حلقه‌ی گفتو گو»ی وبلاگ نویسان، وقتی باز گشتم و بحث بر سر این بود که این عضو همیشه خاطی و همیشه دیر نویس،در گروه بماند یا نماند، نظر دوستان  خطاپوش این بود که همچنان یارگروهشان هستم و مهدی جامی  گفته بود به او هیچ نگویید « بگو قلم به دست بگیر و بگو فارسی از کجا یا چگونه آموخته‌ای». با بازگشتم متوجه شدم که موضوع  حلقه‌ی گفت و گوی وبلاگی این است که « روزنامه نگاران فارسی از کجا آموخته‌ا‌‌‌ند». برای من که فعلا وهمچنان در فترت فعالیت...

آموزش به زبان مادری و نه «آموزش زبان مادری»

«ئێمه كه له مهكتهب دهمانخوێند كورد بووینو دهبوو فێره فارسی بباین، مامۆستاكانمان فارس بوون، كه لێدانمان دهخوارد، بهفارسی دهمانخوارد، بهڵام بهكوردی دهگریاین. »ئیبراهیم یونسی------« ما در مدرسه درس میخواندیم. ما کورد بودیم و میبایست فارسی یاد بگیریم، معلمهایمان فارس بودند. وقتی تنبیه میشدیم به فارسی کتک میخوردیم، اما ما کوردی گریه میکردیم».ابراهیم یونسی مترجم نامدار کورد، که احتمالا به دلیل عدم حق آموزش به زبان مادریش، یکی از بزرگترین مترجمان تاریخ ادبیات فارسی هستند، در یادداشت مترجم، بر ترجمهی...

نام آن خیابانها

اولين بار كه تفاوت اسم خيابان ها را احساس كردم، زمانى بود كه براى اولين بار در سال٢٠٠٤، وارد كوردستان عراق شدم. تنها بودمو اولين تجربه ام بود. وقتى به سليمانى رسيدم، ديگر دير بود و ماشين ها از مسير اصلى به هولير، نمى رفتند و فقط ماشين هاى گذرى بودند، كه از جاده ى كركوك مى رفتند و افسر لب مرز كه راهنماييم كرده بود، گفته بود از جاده ى كركوك نرو، چون كركوك در اختيار حكومت كوردستان نيست، بنابراين امنيتش را نمى توانيم تضمين كنييم و ممكن است اتفاقى پيش بيايد. شب را در هتلى به نام زانكو(دانشگاه)،...

صفحه‌ها

shahab sheikhi ©