من از بیگانگان هرگز ننالم، که با من هرچه کرد، آن کوردی کرد، که حاضر شد کورد بودن خود را با ک ضمه دار بنویسد و "کُرد خوب" برای روشنفکر و فعال سیاسی و سیاستمدار فارس باشد. در واقع "کورد بودن خود را کرد".
همان کوردی که هنگام به قتل رسیدن یک زن جوان کورد به اسم ژینا، که روی سنگ قبرش نوشته شد، "ژینا گیان تۆ نامری، ناوت دەبێ بە رمز"، (ژینا جان تو نمیمیری، نام ات رمز خواهد شد)، اما به این سیاست و هژمونی استعماری زبانی که اشغالگر سرزمین، هویت و زبان اوست تن داد و به جای اینکه اصرار کند که #ژینا یا #Jina رمز شود، اسمی که همان سیاست استبدادی، استعماری و اشغالگرانه برای وی انتخاب کرده بود رمز و هشتگ شود. همان کوردی که ضمن تکرار کردن همین کلمات و محتواهایی که من مینویسم، اما همچنان در فضای مجازی و واقعی و... هم ژن*، ژیان ئازادی را به همراه اکتویستهای استعمارگرش به فارسی ترجمه میکند، هم به جای ژینا از کلمهی منحوس مهسا استفاده میکند.
اگر دوست مثلا روشنفکر و فعال سیاسی و مثلا فمینیست تو به جای ژینا از مهسا استفاده میکند، درک این را نداشتی که سیاست گفتمان فرادست دقیقا این است که به تو امکان حضور میدهد، اما به شرط اینتگریت شدن (همسان سازی ) با گفتمان فرادست. توی مثلا کورد به این مسئله توجه نکردی که برای وی مطرح شدنش و فالور و لایک گرفتنش از طریق تبدیل کردن تو به قربانی و خودش در مقام سرپرست قربانی دارد مثلا در مورد تو مینویسد، اما شرطش این است که فارسی باشد، که مهسا باشد و شرطش این است که "کرد" ه شده باشی.
آره عزیزم درست متوجه شدی دقیقا کرده شدن تو با هربار نوشتن مهسا، کرد، و ادعای اینکه ما به قرعان تجزیه طلب نیستیم، از کوردستان تا تهران جانت فدای "ایران" در واقع حکم به حذف واو از هویتت میدهی.. درست شبیه همان زن فمینیستی که میرود صفحات تاریخ ناسیونالیست فارس را ورق میزند تا به ما ثابت کند که استفاده از پرچم نره شیر و شمشیر ریشهی تاریخی دارد. آن خانم فمینیست هم دقیقا اندازهی آن کوردی "کورد" است که" کرد" نوشته میشود. زیرا بعد از سالها مثلا فعالیت فمینیستی نفهمیده که اساسا ناسیونالیست و شاه پرستی بنیادش بر پدرسالاری و آپارتاید جنسیتی سوار است.
به قول یک دوست داستان همان شیری است که در حال رفتن به جنگ شیری دیگر، از جلو میغُرید و از عقب میگوزید، ازش پرسیدند، قضیه چیه، گفت با نعرهام میخواهم او را بترسانم با گوزهام به ترس خودم غلبه میکنم.
کورد، زن*، بلوچ،عرب، تورک و..تا زمانی که به ادبیات حاکمش تن میدهد، در واقع همان شیر نعرهکش گوزو است.