«حتا اگر نباشی می آفرینمت» این تک سطر نیز سطری از یک شعر قیصر امین پور است. نوشتهام بدون آنکه بخواهم و بدون فکر کردن با عنوانی که بر آن نوشتهام شعری است از گراناز موسوی عزیز. تیتر از ظهر در سرم میچرخد و این داستان تازیانه بر تن زن در طول تاریخ با هزار و یک تاویل میآید و میرود. به همه چیز فکر کردم، به فتیش جنسی شلاق زدن و سادیسم آغشته به آن، به تشابه عینی شلاق و آلت فروخفتهی مردانه و مردانگی، به لذتی که مرد در طول تاریخ از گذاشتن رد خودش بر بدن و شکافتن و قرمز کردن و دریدن و .. جسم زن برده...