فهرست محتوا

تشنه ایم به سان آب

ترجمه ی قسمتی از منظومه ی بلند سوگسرود حلبجه:شاعر: رفیق صابرمترجم:شهاب الدین شیخی.........برقي اين سرزمين نيم سوخته را   لحظهاي روشن ميكند.درختها ميان شبنم يخ زده شكوفه ميدهند.آوازي بلند جنگل را ميآشوبدآوازي بلند جنازهها را بيدار ميكندمراقب باش عزيزم! خودشانندبربريست ها و                           دله دزدها و       ...

لیلا در ویرانه ی روح

بخشهاي كوتاهي از شعربلند «فصل يخبندان»شاعر: رفيق صابرمترجم:شهابالدين شيخيشاهدخت ميان چرت چشم ميگشايددر برابر آيينهي يخ شه گيسوياش رابه باران شانه ميكند سيوه خان ي!*امشب در منظومه ي چشمانت لنگر ميگيرم.آمدهام در بوسه گانت بگيرم.سيوه خان هامشب تندر را زين ميكنم،برت ميدارم.از تيغهي جنگل بالا مي رومچراغي بر شاخه ي شب ميآويزمميان دو قلهابري را تاب مي بندم برايت........خيمهاي بي ستون و خاكغاريبوتهاي را در جنگل برايت آشيان خواهم كرد.كجايت برم سيوه خان ه!در اين شب باد و بوران نمي رسم به كردستان...
shahab sheikhi ©