کودکی ام را ... در حسرت دوچرخهای بزگ شدم..جوانی ام رادر حسرت ِ تو پیر....شین- شیناین شعر اگر اشتباه نکنم مربوط به ۱۹ سالگی و یا ۲۰ سالگیام است. داستان من و دوچرخه و حسرت داشتن دوچرخه تقریبا چیزی نزدیک به بیش از سه ده را میگذراند. اگر بپذریم که از حدود ۵ سالگی من دوچرخه خواستهام و به من گفتند بگذار بزرگ بشی و بری مدرسه .. وقتی بزرگ شدم و رفتم مدرسه بهم گفتند اگر خوب درس بخوانی و نمرهی بیست بگیری. خوب درس میخواندم و روزی چندین و چند بیست خوشکل و صدآفرین و .. میگرفتم. بعد بهم گفتند که اگر...