فهرست محتوا

خیابانهای سرماخوردگی

روز دوم وقتی از خواب بیدار شد. عرق سرد شده بر سینهاش را زیر آن پولیور گرمی که پوشیده بود بر سینههایاش احساس کرد. همهی شواهد مهیای یادآوری یک خاطرهی خوب عاشقانه است از خواب بیدار شدن و عرقی که بر جناق و گودی سینه جا خوش کرده و حالا با هوای بیرون پتو سردی را بر سینه مینشاند. شبیه سردی چسپاندن یک بطری نوشیدنی سرد به پوست گونهها در یک تابستان داغ و عرق کرده، شبیه لمس گونههای سرما چشیدهی دلبری نازک بدن، در یک زمستان سرد. در خیابان یک سرزمین غریب. همهی این یادآوریها فایده ندارد و این عرق سرد...
shahab sheikhi ©