شاید حدود ۲ سال پیش بود. یعنی دو سال و از آمدنام به آلمان میگذشت. یعنی آن یک سال و نیم لعنتی در روستاها و شهرهای ایالت رایلند فالتس، و کوچ و فرار دوبارهام به برلین که انگار کوچ واقعی من همان بود. همان مواجه شدن با چهرهی « خارج».با معنای مهاجرت. همان وقتی که به محض ورود به برلین دیگر هیچ جواب تلفنی حتا از دوستانی که تا آن روز فکر میکردم دوستم هستند نشنیدم و ندیدم..
و دوستان جدیدی پیدا کردم.
علی لیمونادی سالهاست در «تلویزیون ایرانیان» در مورد مسئلهی مهاجرت،...